28سرنوشتى كه ميليونها مسلمان هر سال به مكه مىروند و پا جاى پاى ابراهيم و اسماعيل و هاجر مىگذارند ولى هيچكس نيست از خود بپرسد ابراهيم و محمد كه بودند و چه كردند؟ و چه هدفشان بود،از ما چه خواستند؟ گويى به تنها چيزى كه فكر نمىشود همين است.
مسلّم حجّ بىروح و بى تحرّك و قيام،حج بىبرائت،حج بىوحدت و حجى كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد حج نيست.» 1
با اين همه،نبايد نسبت به آنچه گذشته است صرفاً تأسف خورد و از آنچه بايد بشود غفلت ورزيد كه درنگ و تسامح در آن خسارت و ندامت افزونترى را در پى خواهد داشت.و بدين ترتيب بايد اذعان كرد آنچه تا كنون محققان دربارۀ حج و آثار آن بحث كردهاند،ما را از تحقيق و كاوش بيشتر در شناخت آثار عظيم جهانشمول آن بىنياز نمىسازد؛زيرا اين سرچشمۀ زمزم حيات و عشق،بايد همواره جوشان بماند و بركاتى را بر حسب نياز بشر و تحول زمان و پيشرفت دانش و تكامل انسان همراه آورد.
حج شعار جاودانهاى است كه خداوند عزّت و شوكت مسلمانان را بدان مرهون ساخته است و بدين مقياس مىبايست مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد و آثار عرفانى و اخلاقى و اجتماعى و سياسى آن هريك جداگانه مورد مداقه و بررسى عميق واقع شود كه در هر بررسى و تحقيق،نكتههاى ناشناختۀ جديدى از آن رخ مىنمايد و عظمت اين فريضۀ متشابه را آشكارتر مىسازد.
فريضهاى كه از بعد انسانسازى و تكامل معنوى،تجديد ذكر خدا،تذكارى از قيامت،عامل پيوند انسانها به مبدأ و معاد،تجلى روح تعبد و تسليم است.صبر و كفّ نفس را تمرين و تعليم مىدهد و انفاق و از خودگذشتگى را مىآموزد.خضوع و تذلّل انسان را،در برابر قدرت مطلقۀ جهان هستى،به نمايش مىگذارد.رضوان و غفران خداوند را در پى مىآورد و از اين بابت در تربيت اخلاقى و معنوى انسان نقش سازنده دارد و در يك سخن،حج مىتواند نقطه تحوّل حجگزاران باشد كه پيمودن طريق سير و