628ظاهرى يكسان است، اما از نظر سيرت و معنا متفاوت است. در سفرهاى تفريحى، انسان براى انبساط خاطر و آسايش روان و شادابى سفر مىكند و محصول آن هم در برخى موارد رفع خستگى و زدودن ملالتهاى تن و ايجاد طراوت و نشاط است و طبعاً در مقام عمل اين نشاط و شادابى خود را مىنماياند و انسان با وجد و طرب مجدداً كار را آغاز مىكند، اما در سفرهاى زيارتى همين فرح و نشاط و انبساط خاطر و طرب جان براى روح، معنا و حقيقت انسانى ذاتاً و بالاصاله و براى تن و روان بالتبع وجود دارد. اينگونه سفرها زمينۀ تقويت اركان ايمان و پايههاى اعتقادات و رافع ملالتهاى جان و آرامش نفس و روان است. اين تجديد قوا براى آن است كه انسان در عرصۀ علم و مبارزه با شبهات و آفات فكرى و تحريفات ذهنى و همچنين انحرافات اخلاقى و عملى در دام وسوسهها و هوسها نيفتاده، بلكه بتواند آنها را شكست داده و اسوۀ ديگران باشد. از اين رهگذر بايد سفرهاى زيارتى را اندوختهسازى علم و ايمان و تقوا دانست و بر آن اصرار ورزيد. نيت خالصانه داشتن براى زاير بسيار اهميت دارد.
از امام صادق عليه السلام نقل شده است: «حسين عليه السلام از حضرت رسول صلى الله عليه و آله پرسيد: اجر كسى كه بعد از وفات شما به زيارت شما بيايد در حالى كه چيزى جز زيارت شما را قصد نكند چيست؟ حضرت فرمود: كسى كه بعد از وفات من به زيارت من بيايد، در حالى كه جز زيارت من قصدى ندارد و همچنين كسى كه به زيارت پدر تو بعد از وفات او بيايد و هدفى جز زيارت او نداشته باشد و نيز كسى كه به زيارت برادر تو - حسن بن على - بعد از وفاتش بيايد و انگيزهاى غير از زيارت نداشته باشد و نيز كسى كه به زيارت تو - حسين بن على - بيايد و قصد و ارادهاى جز زيارت تو نداشته باشد، اجر هر يك از اين زيارتها بهشت مقرر شده است». 1