50
گفت و گو با نويسنده سخت كوش استاد سيد سلمان هادى آل طعمه
در ميان اهل قلم، كمتر نويسنده اى پيدا مى شود كه همچون سيد سلمان هادى آل طعمه، درباره يك موضوع خاص و مسائل پيرامونى آن، بيش از 100 كتاب بنگارد، او كه در آستانه ورود به هفتاد سالگى است، به لطف و مدد امام حسين (ع) و آستان ملكوتى حضرت، بيش از 50 اثر از تاليفات خود را منتشر كرده است؛ غالب آثارش با پسوند يا پيشوند «كربلا» آراسته است و اين تخصص و چيره گى سبب شده است كه تاليفات استاد، مرجع ساير نويسندگان و محققان گردد. او با عالمان و انديشمندان حوزه هاى علميه ارتباط قوى و صميمى داشته و در پرتو اين انس علمى، بيش از 50 اجازه روايتى را از آنان اخذ نموده است؛ در اين ميان اجازه دريافتى از آقا بزرگ تهرانى نيز به چشم مى خورد. اين مصاحبه در بهمن سال قبل و در پرتو سعه صدر و اسقبال گرم ايشان در سراى علمى اش در حى المعلمين شهر مقدس كربلا انجام شد.
فرهنگ زيارت: ضمن سپاس، اولين پرسش را به خاندان جنابعالى شروع مى كنيم؛ لطفا در باره خود و خاندانتان توضيح دهيد؟
آل طعمه: من سيد سلمان، پسر سيد هادى، پسر محمد مهدى، پسر سليمان، پسر سيد مصطفى، پسر سيد احمد، پسر سيد يحيى، پسر خليفه، پسر علام جليل «سيد طعمه موسوى حائرى حسينى» هستم. در سال 1354 هجرى در كربلا متولد شدم و در خانوادهاى مذهبى پرورش يافتم كه همگى خادم اهلبيت بودند. پدران و اجداد من خدمه امام حسين (ع) بودند و كليددارى حرم از دورۀ عثمانى به دست ما بوده است، تا اينكه صدام اين منصب را از ما گرفت و به ديگران سپرده شد.
پدرم مرا تشويق به خواندن شعر مىكرد؛ مانند قصيده دعبل خزاعى و قصيده «ميميه» فرزدق و قصيده «عينيه» سيد اسماعيل حيدرى و ديگران. پسر عمويم دكتر «سيد صالح جواد طعمه» نيز كه خود شاعر است و امروز در حدود هشتاد سالگى است و در آمريكا زندگى مىكند، مرا به نوشتن قصائد و اشعار تشويق مىكرد و من از اوايل دهه پنجاه ميلادى استعداد نوشتن بعضى از قصايد دينى را در خود يافتم و شروع به خواندن اشعار در مناسبتهاى دينى، مثل ميلاد امام حسين (ع) و ميلاد حضرت زهرا3 و ميلاد امام على (ع) در صحن شريف امام حسين (ع) نمودم. تعدادى از دوستان من، از جمله «سيد مرتضى قزوينى» ، «سيد صدرالدين شهرستانى» و «سيد مرتضى وهّاب» نيز همراه ما بودند. ما در صحن مقدس به مناسبت ميلاد امامان معصوم (عليهما السلام) و شهادتشان قصايدى مىخوانديم.
فرهنگ زيارت: آيا اين ماجرا پيش از روى كار آمدن بعثىها بود؟
آل طعمه: بله، اين جريان مربوط به پنجاه سال قبل است. من در مقابل ملك فيصل دوم، پادشاه عراق كه به كربلا آمد و من عكس آن را دارم، شعر خواندم. فيصل جوانى بود با قد متوسط كه همراه دائى خود امير عبدالله خالد به زيارت مىآمد و من در مقابل باشگاه كارمندان و در حضور عبدالله خالد، دائى ملك فيصل دوم قصائدى خواندم. در هر زيارتى كه ملك فيصل جوان مىآمد، دايىاش او را همراهى مىكرد و تصاويرش موجود است.
سپس در سالهاى 1952 و 1953 دست به انتشار برخى اشعارم در روزنامههاى عراقى زدم و اولين كتابم در سال 1954 كه مجموعه اشعارم بود، چاپ شد.
فرهنگ زيارت: از تحصيلاتتان بگوييد.
آل طعمه: بعد از آنكه شش سال ابتدايى تمام شد و وارد دوره راهنمايى شدم، معلمين مرا تشويق مىكردند كه شعر بخوانم؛ چون مىديدند شاعر هستم و شعر مىگويم. همچنين در مراسم بزرگى كه به مناسبت شهادت امام حسين (ع) در مدرسه برگزار شده بود، من اشعارى را كه سروده بودم، خواندم و اين اشعار در سال 1953 در روزنامهاى به نام «القدوه» كه در كربلا منتشر مىشد به چاپ رسيد. من به انتشار اشعارم در روزنامهها و مجلّات ادامه دادم و سپس در سال 1956 به بغداد رفتم و با شاعران بزرگى همچون «بدر شاكر السياب» و «نازك الملائكه» كه از شعراى بزرگ و معروف عراق بودند، ملاقات كردم و با اساتيد دانشگاه بغداد نيز ديدارهايى داشتم و از تجربياتشان استفاده كردم.
بعد از اينكه درسم را در «دارالمعلمين» تمام كردم و به عنوان معلّم فارغالتحصيل شدم، وارد دانشگاه شدم و شروع به نوشتن چند كتاب كردم؛ يكى درباره «ابوالمحاسن» پدربزرگ «نورى المالكى» نخست وزير عراق كه شاعر و اديبى بزرگ در كربلا و نماينده «آيتالله شيخ محمدتقى شيرازى» رهبر انقلاب مردم عراق در سال 1920 بود. ابوالمحاسن شاعر اول كربلا و وزير معارف در دهه بيست ميلادى بود. اين كتاب پنجاه صفحه است و نام آن «ابوالمحاسن، الشاعر الوطنى الخالد» است.
سپس كتابى نوشتم به نام «ديوان حسين كربلايى» كه مجموعه اشعار اين شاعر ملّى معروف مىباشد. پس به نوشتن كتابهايى از جمله كتابى در معرفى زنان شاعر عراق پرداختم. فعّاليتهايم را ادامه دادم.
فرهنگ زيارت: دوره دانشگاه را چگونه گذرانديد؟
آل طعمه: تحصيلات من در دانشگاه بغداد در رشته تربيت و روانشناسى بود. سپس به بيروت رفتم و در دانشگاه اسلامى تحصيل كردم و دو سال درباره ازدواج و طلاق درس خواندم و ليسانس گرفتم. الآن بعد از 9 سال، رسالهام به نام «التفسير الصوفى للنّص القرآنى ابن عربى نموذجاً» تمام شده و دفاعياتش باقى مانده است.