88به ديدن او. اين آقا مىگويد عجب روحانىاى داشتيم! ما را همه جا برد. تا محل شهادت على اصغر هم ما را برد! اين آقاى مورخ هم اين را موشكافى مىكند و ريشۀ زيارت در آنجا را مىزند. آنوقت اين آدم عامى چون با اين اعتقاد رفته و آنجا را زيارت كرده، اعتقادش متزلزل مىشود و وقتى اين اعتقاد او متزلزل شد، نسبت به مقدسات ديگر هم عقيدهاش متزلزل مىشود. بعضى مواقع، بازى با اعتقادات است و اين جزو وظايف و تكاليف شرعى ماست كه اينها را مشخص بكنيم» .
حجتالاسلام والمسلمين مقدس نيان نيز به وجود مسئلۀ خرافات در كشور عراق و لزوم مبارزه با آن، اشاره كرده، گفت:
«بحث خرافات در كشور عراق فراوان به چشم مى خورد و بسيار ضرورت دارد كه با آن مبارزه شود. يكى از مهمترين كارهايى كه حضرت بقيةالله (عج) انجام خواهند داد، برخورد با اين كارها و امور خرافى هست. در دعاى ندبه مىخوانيم:
«أين المدخر لتجديد الفرائض و السنن أين المتخير لإعاده الملة و الشريعه» . جزو مهمترين كارها و برنامههاى حضرت بقيةالله كه در كل عالم انجام خواهند داد، اين كار است. در كشور عراق الان خرافات، به سرعت رو به گسترش است» .
وى با اشاره به اهميت مسئله مبارزه با خرافات در قرآن و سيره پيامبر و ائمه (ع) افزود:
«قرآن در رابطه با مسئله خرافات، به نكاتى چند اشاره دارد يك نمونهاش بحثى است كه خدا با مشركين دارد كه شما چرا بت مىپرستيد؟ آنها مىگويند: «انا وجدنا عليه آباءنا» و خدا از آنها نمىپذيرد و مىگويد خودتان عقل داشتيد و در قرآن بر روى «افلا تعقلون» و «افلا تتفكرون» تأكيد شده است. اين همه تأكيد براى اين است كه انسانها به تفكر و انديشه خودشان متكى باشند و صرفاً بافتههاى ديگران را نپذيرند. در سيره انبيا و ائمه معصومين (ع) هم اگر مطالعه كنيم، موارد فراوانى پيدا مىكنيم. يك نمونهاش همان همزمانىگرفتن خورشيد و وفات فرزند پيامبر و نهى ايشان از نسبت دادن اين واقعه به وفات فرزندشان است. اينها همه مبين ضرورت مبارزه با خرافات است» .
ايشان، اوضاع كنونى فرهنگى و اعتقادى مردم عراق را زمينهساز اين خرافات دانسته، با اشاره به نقش تبليغات فرهنگى غرب بر ضد اسلام و تشيع در اين كشور گفت:
«در عراق از نظر فرهنگى و اعتقادى مشكلاتى چند به چشم مى خورد و دليل آن هم علتش اين است كه در طول حاكميت بعثىها به شدت از آموختن معارف به مردم جلوگيرى شده است. آنچه ما در ايرانِ زمان طاغوت داشتيم كه در ايام محرم، صفر، رمضان، فاطميه و به هر بهانهاى روحانيون براى تبليغ تا دورترين روستاها مىرفتند، آنجا اين خبرها نبوده است. تا همين آخرين روزهاى حاكميت صدام هم نبود و حوزه علميه نجف هر چه داشت، در درون خودش داشت نمىتوانست صادر بكند و از اين نظر، فقر فرهنگى هم اكنون فراوان است. بعد از سقوط صدام هم اين مردم مورد هجوم صدها كانال ماهوارهاى هستند كه به شدت آنها را در جهات مختلف بمباران تبليغاتى مىكند و محور اين تبليغات هم از بين بردن اصل اسلام است؛ يعنى اعتقاد دينى و اسلامى و مذهبى را به طور كلى هدف گرفتهاند. هدف دوم، نابودى تشيع و تفكر شيعى است كه عمدتاً توسط شبكههاى ماهوارهاى مورد حمايت از سوى وهابيت انجام مىشود. محور سوم هم، مبارزه با انقلاب اسلامى ايران و حيثيت ايران است. آنها از اين كه اين انقلاب صادر بشود، به شدت مىترسند و هر چه مىتوانند انجام مىدهند تا آن را خراب كنند. محور چهارم هم گسترش فحشا به وسيله فيلمهاى مبتذل و برنامههاى مخرب است. شما مىبينيد جوانى كه اينها را مىبيند، بعد كه مىآيد توى خيابان، ديگر دل و دماغ رفتن به مسجد يا پرسيدن سؤال شرعى از يك روحانى را ندارد و اين وضعيت كنونى عراق بعد از صدام است» .
وى با اشاره به شيفتگى شديد مردم ايران نسبت به زيارت قبور ائمه (ع) ، آن را يكى از زمينههاى انحراف زيارت از مسير اصلى خود ذكر كرد و افزود:
«مردمى كه از ايران مىآيند هم به شدت شيفته هستند. سى چهل سال نتوانستهاند بيايند اينجا و آن شيفتگى و عشق شديدشان به زيارت اهلبيت باعث شده تا به خيلى مسائل توجه نكنند. آن اوايل هم كه راه باز شد، بعثه و حج و زيارت و روحانى كاروان و. . . وجود نداشت. جمعيت شيفته و عاشق، سيلآسا آمدند و هر چه اينها به آنها معرفى كردند، آنها هم پذيرفتند. يعنى دو گروه وجود داشت: اين طرف به شدت ناآگاه و آن طرف به شدت عاشق كه هر چه مىديدند، قبول مىكردند. بعد هم كه كمكم روحانيون آمدند، اين راه بيراهه، ديگر كوبيده شده بود و آن قدر رويش آمدند و رفتند كه شد اتوبان!
از سوى ديگر، مراحل اين سفر، سراسيمه و با عجله است و زوّار طى هفت روزى كه در عراق هستند، اصلاً فرصت اينكه روحانى بخواهد نگاه عميق تحقيقى به اين پديدهها داشته باشد، ندارد. در نتيجه هر چه كه معرفى شد، قبول كردند. لذا خيلى خرافات و مكانهاى خرافى در اينجا هست كه مردم به زيارت آنها مىروند» .