76
كارنامه سفر به نجف
اذن دخول
آنها پياده و ما سواره؛ گرچه همه زائر بوديم، اما تفاوت بسيار بود و پاداش نيز متفاوت. آنها با چهره و لباس غبارآلود و ما آراسته. در حالى كه نظارهگر صفا و صميمت و سادهگىشان بوديم، از كنارشان عبور مىكرديم تا شايد پيش از غروب آفتاب خود را به آستان مقدس نجف برسانيم. اما گذر از كنار هر كدام چيزى جز غبطه بر ما نمىافزود. زائر راستين، آنان بودند كه به عشق زيارت اميرمومنان (ع) پرچم ارادت بر دوش، با پاى پياده و گاه برهنه راهى حرم علوى بودند.
سفر متفاوتى برايم رقم خورده بود كه به درخواست مدير مسئول محترم انجام شد و صرفا براى زمينهسازى و برنامهريزى باهدف غناى بيشتر اين فصلنامه، كه تازه متولد شده بود و مىخواست عهدهدار نشر و توسعه فرهنگ زيارت عتبات عاليات باشد. همراهى «حجتالاسلام عبدالرحيم اباذرى» و دوست ديگرى نيز نشاط كارى سفر را مضاعف مىساخت. قرارمان نيز در وهلۀ اول، كار و بعد زيارت بود. از اين رو مىتوانستيم سفر را يك سفر كارى بناميم و اين گزارش را نيز يك «كارنامه» . گرچه ثمرات اين سفر نتيجه تلاش جمعى بود؛ از اين رو به دليل انتخاب اول شخص براى زبان اين نوشتار، از مدير اجرايى فصلنامه پوزش مىخواهم.
اين سفر هشت روزه در دهه پايانى بهمن 1388 انجام شد و تلاقى آن با روزهاى پايانى صفر 1431 توفيق مضاغفى بود. درست وقتى وارد نجف اشرف مىشدم كه در آستانه رحلت پيامبراكر م (ص) بود؛ زمانى كه آن را ايام زيارتى اميرمومنان (ع) مىشمرند و سيل جمعيت به سمت اين آستان سرازير بود. گزارشنويسى از سفر سبك خاصى دارد و بيشتر، گزارش وقايع و مشاهداتى است كه هر روز انجام مىگيرد و نويسنده با مهارت خود، آن را روايت مىكند كه گاه با حاشيههاى كوتاه و بلندى نيز همراه است. اين گزارش يك تفاوت شكلى با سفرنامههاى ديگر دارد: با دو بخش كردن سفر به نجف و كربلا به صورت موضوعى، تمام مشاهدات روزهاى مختلف در همان موضوع گزارش مىشود. البته در حاشيه زيارت اين دو شهر مشهور، از شهرها و اماكن ديگرى نيز بازديد شد كه در ضمن اين دو بخش اصلى از آن ياد مىشود. از اين رو، ديدار از «زيد بن على» و «ذى الكفل» را در اين بخش روايت مىكنم و همچنين زيارت از كاظمين و سامرا را در بخش دوم. همچنين برآنم تا از توضيح نكات مشهورى كه غالب مخاطبان از آن اطلاع دارند نيز پرهيز كنم.
حرم شناسى
به اعتراف هر زائر نجف، آستان علوى هيبت خاصى دارد كه برگرفته از هيبت صاحب حرم است. به گفته آيتالله كشميرى: «نجف چيز ديگرى است؛ اگر اعلم علما به آنجا بيايد، مانند طلبهاى خواهد بود» .
در آستان سالار مؤمنان، نشانهها و مكانهايى هست كه رنگ و بوى علوى دارد و شناخت آن براى هر زائرى شايسته است. مساجد و مقابر صحن و حرم مطهر، يكى از بخشهاى مهم سفر در روزهاى اقامتم در نجف بود كه مىتواند براى مخاطب اين نوشتار مفيد باشد.
1. مسجد الرأس: اين مكان در ضلع غربى حرم قرار دارد كه پيشتر، از سمت غربى صحن نيز بدان راه بود. قرارگرفتن اين بخش در سمت سرِ حضرت اميرمومنان (ع) سبب نامگذارى اين مسجد است؛ گرچه وجود برخى از روايات مبنى بر دفن سر امام حسين (ع) در بخش بالاسر نيز ممكن است دليل اين نامگذارى باشد. ساخت اين مسجد را به غازان بن هولاكو يا شاه عباس اول نسبت مىدهند. در سال 1426هجرى مسجد قديمى تخريب شد تا در طرح بزرگ توسعه حرم، داخل رواق مقدس قرار گيرد.
2. مسجد خضراء: اين بناى قديمى در ضلع شمال شرقى صحن مطهر قرار گرفته و دو درب دارد: درب نخست در سوّمين ايوان سمت راست از باب مسلم بن عقيل (ع) است و درب ديگر به فضاى بيرون صحن باز مىشود. بناى فعلى مسجد به دستور آيتالله خويى انجام شد. ايشان در اينجا فقه و اصول تدريس مىكرد و مدتها اقامه جماعت مىنمود و سرانجام پيكر پاكشان در جوار آن به خاك سپرده شد.
3. مسجد عمران: اين مكان قديمى در شمال صحن قرار دارد و عمران بن شاهين خفاجى، معاصر عضدالدوله ديلمى، براى وفاى به نذر خود، آن را بنا كرد. درب بزرگ، پنجره ها و مشبكهاى چوبى، جلوه زيبايى به بنا داده است. در رواق غربى مسجد، آيتالله سيدكاظم يزدى (صاحب عروه) مدفون است. وقتى به مسجد عمران رفتم، بازسازى آن هنوز ادامه داشت.
4. مقابر: شخصيتهاى بنام بسيارى در ايوان اصلى و حجرههاى پيرامون صحن امام به خاك سپرده شدهاند كه زيارت و قرائت فاتحه بر مزار آنان شايسته است. همچنين نام برخى ديگر از شخصيتها نيز در كتابها وجود دارد. كتاب «معارف الرجال» از شيخ