76كه با صلح فتح شده است كه وجه اول، صحيحتر است؛ زيرا فتحِ صلحآميز مكّه، با ظاهر احاديثى كه دربارۀ فتح مكه وارد شده است، مغايرت دارد و نيز با گفتۀ اكثريت مورّخان، مبنى بر فتح مكه از راه جنگ در تعارض است.
سهيلى 1 نيز اين نظر را كه پيامبر صلى الله عليه و آله با وجود ورود به مكه با قدرت نظامى، بر مردم آن منت گذارد، صحيحتر دانسته است.
ابنحاج و ابنعطيه، دو امام مفسّر مالكى به نقل از امام مالك برآنند كه مكه به مالكيت مردم آن در آمده و دلايلى نيز ذكر كردهاند. ابنحاج گفته است كه گروهى از علما، فروش باغهاى مكه و اجارۀ خانههاى آن را مباح دانستهاند، از جملۀ اين گروه، طاوس و عمروبن دينارند و اين نظرِ مالك و شافعى است. وى در ادامه مىگويد: دليل درستىِ نظر مالك وكسانى كه با وى همرأى و هم عقيدهاند، چند مطلب است. وى پس از برشمردن برخى از اين ادلّه، مىگويد: و نيز از جمله دلايل اين فرمايش پيامبر صلى الله عليه و آله در حَجّةالوداع است كه فرمود: «آيا عقيل براى ما خانهاى به جاى گذارده است؟» كه دليل بر مالكيت خانه از سوى صاحب آن است و اين كه عمربن خطاب زندان را به چهار هزار درهم خريدارى كرد و اينكه خانههاى اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله تا به امروز در اختيار فرزندان ايشان است؛ از جملۀ اينان، ابوبكر و زبيربن عوام و حكيمبن حِزام و عمروبن عاص و ديگران است كه برخى فروخته و برخى نيز بخشيده شده است كه تنها در مورد ملك خود مىتوانستند اين كار را بكنند و البته آنها از هركسِ ديگر، به نظرِ خدا و رسول صلى الله عليه و آله داناترند.
ابنعطيه نيز در تفسير آيۀ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ الَّذِي جَعَلْنٰاهُ لِلنّٰاسِ سَوٰاءً الْعٰاكِفُ فِيهِ وَ الْبٰادِ 2 مىگويد: خداوند مردمان را در مسجدالحرام يكسان دانسته، ولى در مكه متفاوتند. عُمَر و ابنعباس و مجاهد و سفيان ثورى و گروهى ديگر، بر آنند كه در مورد خانههاى مكه، وضع چنين است و وارد شونده