40پس فكر خود و همت شريكان خود را فراهم آوريد و بدون پردهپوشى درباره من قضاوت كنيد و مهلتى به من ندهيد (يونس/ 71). ياور من خدايى است كه اين كتاب را نازل كرده و كارساز شايستگان است (اعراف/ 196)».
خواهران و دختران امام (عليه السلام) چون سخنان ايشان را كه ادامه نيافت، شنيدند، شيون زدند و گريستند. صداى شيون زنان كه به امام حسين (عليه السلام) رسيد، برادرش عباس بن على و فرزندش علىاكبر را به سوى زنان فرستاد و به آن دو فرمود: ساكتشان كنيد. سوگند كه گريههاى بسيار در پيش دارند. 1
بىترديد اين وضع حتى براى شخصيت عظيمى چون امام حسين (عليه السلام) در آن موقعيت خطير و سرنوشتساز، از سختترين و حساسترين موقعيتها بود. امام قصد داشت با سخنرانى خود، حجت را بر دشمن تمام كند و مسئلۀ بسيار مهمى را به انجام رساند، اما با صحنهاى روبهرو شد كه عزم و ارادۀ هر فرماندهاى را سست مىكرد و هر خطيبى را دلسرد و نااميد مىساخت.
اما امام حسين (عليه السلام) و قيام عاشورا همه، امورى خارق العاده بودند و امام توانست حتى در اين بخش از حركت خود (يعنى همراه كردن زنان و كودكان با خود) كه پس از رسالت پيامبر (صلى الله عليه و آله) در نوع خود بىمانند بود نيز اهداف خود را محقق سازد و مظلوميت خويش را آشكار نمايد. بلكه اين مسئله، جزئى از مؤلفههاى تشكيل دهندۀ حركت امام حسين و نطقه قوت آن براى زنده كردن اسلام به شمار مىرفت؛ اسلامى كه خلفا با تدابير خصمانه و كينهتوزانۀ خود آن را ميراندند و اين وضع در دوره معاويه به اوج خود رسيد و چون كار به دست يزيد، فرزند معاويه افتاد، به آن فاجعۀ هولناك و مصيبتبار منجر گرديد.
امام حسين (عليه السلام) هيچگاه در برابر فشارهاى روحى دشمن و دلنگرانىهاى شخصى تسليم نشد و به آنچه فرمان يافته بود، عمل كرد و خانوادهاش را با خود همراه ساخت و آنگاه كه ابنعباس از وى مىخواهد زنان و كودكان را با خود نبرَد، در پاسخ او مىفرمايد: «خداوند اراده كرده است آنها را اسير و دربند ببيند».
با اين همه، امام حسين (عليه السلام) از عبّاس و فرزندش علىاكبر براى آرام كردن زنان يارى مىطلبد؛ زيرا رسالتى كه حسين (عليه السلام) به خاطر آن، زنان و كودكان را با خود همراه ساخته، بايد تبليغ شود و اين امر پس از عاشورا، به روشنگرى آنان دربارۀ ستمهايى كه بر اهلبيت رفت و مظلوميت امام حسين (عليه السلام) بستگى دارد.