16ايشان مىدانست. براى نمونه وقتى شمر بن ذىالجوشن اماننامه براى برخى خويشاوندان خود (مثل عباس بن على و برادرانش كه از طرف مادر به بنىكلاب مىرسيدند) آورد، با صداى بلند فرياد كشيد: كجايند فرزندان خواهرِ ما؟ كجايند عباس و برادرانش؟ ابالفضل العباس (عليه السلام) از وى روى گرداند و پاسخش را نداد. حضرت فرمود: هرچند فاسق است، امّا جوابش را بدهيد. ابالفضل العباس (عليه السلام) به او فرمود: اى ملعون! چه كار دارى و چه مىخواهى؟ گفت: اى فرزندان خواهرم! شما در امان هستيد. خودتان را با طناب پوسيده حسين به چاه هلاكت نياندازيد و به اطاعت از امير مؤمنان يزيد درآييد! حضرت عباس بن على (عليه السلام) فرمود: «خدا تو و اماننامهات را لعنت كند. آيا به من امان مىدهى، در حالى كه فرزند رسول خدا امان ندارد؟! آنگاه به ما مىگويى به اطاعت ملعونين و فرزندان ملعونين وارد شويم!». 1
6. زنان و بانوان و جايگاه ايشان در نظر امام حسين (عليه السلام)
امام حسين (عليه السلام) به شخصيت زن مسلمان تعالى بخشيد و آن را در جايگاهى كه شايسته آن بود قرار داد. به ظرافتها و حسّاسيتهاى بانوان احترام مىگذاشت و آن را مراعات مىنمود. زنان را با خود به كربلا نياورد، مگر به اين سبب كه رسالتى مهم بر دوش ايشان بگذارد؛ نه اينكه از آنان به عنوان سپر انسانى، سوء استفاده كند. آنان را به كربلا آورد تا با گوش خود بشنوند و با چشم خود ببينند و پيام نهضت را به همگان برسانند. به همين دليل امام (عليه السلام) راضى نشد هيچ بانويى حتى براى لحظاتى در ميدان نبرد حاضر شود و فرمود: جهاد از بانوان برداشته شده است.
وقتى يزيديان سر «عبدالله بن عمير كلبى» را به سمت خيمه امام حسين (عليه السلام) پرتاب كردند، مادر عبدالله سر را برداشت و آن را از خاك و خون پاك كرد. پس عمود خيمه را برداشت كه بيرون برود و بجنگد كه امام او را به خيمه بازگرداند. مادر عبدالله اصرار كرد كه بازنمىگردم تا كشته شوم. حضرت فرمود: «خداوند از طرف اهلبيت پيامبر جزاى خيرت دهد. به نزد بانوان بازگرد، خداوند تو را رحمت كند». 2
در نقلى ديگر حضرت به او فرمود: اى أم عبدالله! بازگرد تو و پسرت با رسول خدا(صلى الله عليه و آله) هستيد.