11براى روشن شدن چهره تابناك حضرت حسين (عليه السلام) بايد روشهاى مرسوم در ساير نهضتها را مورد مطالعه قرار داد. هرچند معمولاً در قيامها شعار آزادى انسان و آزادى ملتها را سر مىدهند و پرچم رهايى انسان از بندگى و بردگى و فساد و انحراف را برمىدارند و به عدالت اجتماعى و زندگى شرافتمندانه بشارت مىدهند و به حقوق مساوى شهروندى و روابط انسانى احترامآميز نويد مىدهند، امّا در كوران درگيرى و فوران شعله جنگ و پس از آن، ارزشها و شعارهايى كه به آنها بشارت مىدادند را فراموش مىكنند. در چنين مواقعى است كه باطن رهبران انقلاب بروز و ظهور مىيابد و مقاصد منحرفشان آشكار مىشود و رفتار و گفتارشان با شعارهاىشان فاصله مىگيرد؛ همان شعارهايى كه با آن، مردم را به طرفدارى خويش ترغيب مىكردند.
امّا نهضت امام حسين (عليه السلام) از جنس ديگرى بود؛ چرا كه هم در هدف و هم در وسيله، بسيار متعالى و پاكيزه بود. امام هرگز وسيله را فداى هدف نكرد و براى هدف، هيچ وسيلهاى را توجيه ننمود. در موضعگيرىها و شعارهايش طريق سلم را پيمود و در برخورد با دوست و دشمن، جوانب انسانى را در نظر گرفت.
اين رفتار امام، زمانى جلوه بيشترى مىيابد كه آن را با رفتار و گفتار امويان مقايسه مىكنيم. امويان در برابر امام حسين (عليه السلام) و فرزندان و اصحابش جناياتى مرتكب شدند كه پيش از آن، هيچكس با دشمنش چنين نكرده بود و پس از آن نيز به وقوع نپيوست؛ امّا امويان بدعتى را بنيان نهادند كه چند قرن پس از عاشورا و تا امروز نيز پيروان مكتب اهل بيت (عليهم السلام) در هر جاى دنيا كه مورد اذيت و آزار قرار مىگيرند، به ياد مصيبت امام حسين (عليه السلام) مىافتند.
جنايات امويان در طليعه سال 61 قمرى
قلم را توان نگارش و زبان را ياراى بيان آنچه در كربلا و تا حدود يك ماه پس از آن به دست امويان واقع شد، نيست؛ جناياتى چون:
تحميل گرسنگى و تشنگى اجبارى به كودكان و شيرخوارگان و ترساندن آنها؛ 1 آزار روحى و جسمى زنان مصيبتديده و به اسيرى گرفتن ايشان و بردن از شهرى به شهر ديگر و انتخاب دورترين و سختترين مسير براى رسيدن به شام؛ 2 آتش انداختن به خيمهها و رحم نكردن به حال بيماران و كودكان؛ به قتل رساندن قاريان قرآن و انسانهاى صالح و مؤمن؛