181معّمرين و حتى سفر به كشورهاى ديگر، جهت ملاقات با شخصيتهاى مورد نظر و مطالعۀ آثار خطّى و چاپى و پايگاههاى اينترنتى، بهره برد؛ تا اثرى كم نقص را تاليف كند.
مولف نسبت به هدف از نگارش چنين كتابى مىنويسد:
با ورود به حرم مطهر امام حسين (ع) ، لوحهاى سنگى و تابلوهايى بر روى ديوار مىديدم كه بر روى برخى از آنها نوشته شده بود: اين قبر فلان شخصيت است كه در فلان تاريخ از دينا رفته است و نيز متوجه افرادى شدم كه مانند من به اين الواح نگاه مىكنند و اطلاعى از زندگى اين افراد ندارند.
از اين رو، بر آن شدم كه كتابى بنويسم تا به اين گونه سوالات پاسخ گويد. گر چه برخى از اين بزرگان به صورت پراكنده در برخى كتابها معرفى شدهاند، اما دوست داشتم نام و زندگى نامۀ همۀ آنان را به طور مختصر و مفيد، در يك كتاب گرد آورم. بنابراين، مىتوان ادعا كرد كه چنين كتابى با اين سبك و روش، براى اولين بار به نگارش درآمده است.
در ابتداى كتاب نيز نويسنده، متن اجازۀ روايتى خود را از استاد جعفرالهادى، همراه با تصوير وى و شيخ آقا بزرگ تهرانى و شيخ محمد رضا طبسى كه از مشايخ اجازۀ استاد جعفر الهادى بوده اند، آورده است.
همچنين وى قبل از ورود به موضوع اصلى كتاب، به نكات زير اشاره كرده است:
الف. عنوان كتاب: «راقدون» ؛
نام كتاب، را قدون عند الحسين (ع) است.
مولف در اين ارتباط مىنويسد:
«راقد» در لغت به معناى «خوابيده» ، و «رقود» ، يعنى خوابيدن در شب و «رقاد» به معناى خوابيدن در روز است. 1به طور كلى، كلمۀ راقد نسبت به كلمۀ مدفون، اثر بهترى در جان گوينده و شنونده مىگذارد و داراى بار منفى نيست و به همين دليل دربارۀ محلّ به خاك سپارى بزرگان دين، از اسم مكان راقد، يعنى مرقد استفاده مىشود و استفاده از مدفن، رايج نيست. 2گر چه گاهى كلمۀ مرقد دربارۀ كفار نيز به كار رفته كه به همان معناى لغوى، يعنى خوابگاه است؛ امّا آن حسن معنوى، ضميمۀ آن نمى شود. در قرآن آمده است: (و يا ويلنا من بعثنا من مرقدنا) . 3