26ابراهيم گفت: اى جبرئيل! چه كسى قاتل اوست؟ جبرئيل گفت: قاتل او ملعون آسمانيان و زمينيان است. حضرت ابراهيم دست به آسمان بلند كرد و لعن بسيار بر يزيد فرستاد و اسبش آمين گفت. ابراهيم گفت: تو از اين ماجرا چه مىدانى كه بر دعاى من آمين مىگويى؟ گفت: اى ابراهيم! من ا فتخار مىكنم كه بر من سوار شدى و هنگامى كه پايم لغزيد و تو از پشتم به زمين افتادى، باعث شرمندگى من شد، امّا بدان كه سبب آن، يزيد ملعون بود. 1
5. حضرت اسماعيل (عليه السلام)
يكى ديگر از پيامبرانى كه از سرزمين كربلا گذشت، حضرت اسماعيل (عليه السلام) است. روايت شده است كه گوسفندان حضرت اسماعيل در كنار نهر فرات مشغول چرا بودند. چوپان نزد آن حضرت آمد و عرض كرد: چند روزى است كه اين گوسفندان از اين شاهراه آب نمىخورند. حضرت اسماعيل (عليه السلام) از خداى خود علت و سبب آن را جويا شد. جبرئيل بر او فرود آمد و عرضه داشت: اى اسماعيل! از گوسفندانت ماجرا را بپرس كه علتش را به تو پاسخ دهند.
اسماعيل به يكى از گوسفندانش گفت: چرا از اينجا آب نمىخورى؟ گوسفند به زبان فصيح گفت: به ما خبر رسيده كه فرزند تو حسين (عليه السلام) سبط محمد (صلى الله عليه و آله) در اينجا تشنهلب كشته خواهد شد و ما به سبب اندوهمان بر مصيبت او، از اين شريعه آب نمىخوريم. اسماعيل از قاتل امام حسين (عليه السلام) پرسيد؛ پاسخ داد: ملعون آسمانها و زمينها و تمام آفريدهها او را خواهد كشت. اسماعيل گفت: خدايا! قاتل حسين (عليه السلام) را لعنت كن. 2
6. حضرت موسى (عليه السلام)
روايت شده است كه حضرت موسى (عليه السلام) روزى به همراه يوشع بن نون در حال سفر بود؛ همين كه به سرزمين كربلا رسيد، نعلينش پاره شد و خار و خاشاك به او آسيب رسانده، خون از پايش جارى گرديد. موسى (عليه السلام) عرضه داشت: خدايا! چه گناهى از من سر زد؟ وحى آمد: در اين مكان حسين (عليه السلام) كشته خواهد شد و در همين جا خونش ريخته مىشود؛ پس خون تو به سبب ريخته شدن خون او ريخته شد.