208
كربلا، عرش زمين
دلا، كوى حسين، عرش زمين است
مطاف و كعبهدلها همين است
اگر جمع شهيدان حلقه باشند
حسين بن على، آن را نگين است
حسين است آن كه با حق، همنشين است
خدا را حجّت و دين را امين است
حسين است آن كه در خطّ شهادت
امام اوّلين و آخرين است
به ياد كربلا، دلها غمين است
حسين بن على سالار دين است
مرام شيعه در خون ريشه دارد
نگهبانى ز خط خون، چنين است
حسين است آن كه با قرآن، قرين است
امام و رهبر اهل يقين است
قيام كربلايش تا قيامت
سراسر درس بهر مسلمين است
شهيدان را مكان، خُلد برين است
شهادت، درسى از قرآن و دين است
شهادت چون حيات جاودانى است
ميان مرگها زيباترين است
پيام خون، خطاب آتشين است
بقاى دين رهين اربعين است
كه تاريخ پر از خون و شهادت
سراسر اربعين در اربعين است
ديار كربلا با غم قرين است
دلم خون از وداع آخرين است
به چشم دل ببين چون خاك اين دشت
تجلىگاه عشق عارفين است
جواد محدّثى