160خلافت عباسيان را غاصبانه مىدانست و نفرتش از بنىعباس در فاجعه محلّه شيعهنشين كرخ شدت يافت و در انتظار به وجود آوردن شرايط جديدى بود كه به اين وضع رنجآور خاتمه دهد. وى در ماجراى هجوم مغولان به بغداد و كرخ باعث شد كه شيعيان كرخ بر اثر تسامح مغولان، از اختناقهاى قبلى و فشارهاى اكثريت سنّى مذهب افراطى رهايى يابند و آزادانه به فعاليتهاى تبليغى و ترويجى روى آورند. البته ابتدا مغولان چنان مقتدر بودند كه تحت تاثير بزرگان شيعه قرار نگرفتند و وساطت آنان هم از توحش اين قوم بيابانگرد چيزى نكاست؛ چنانكه وقتى وارد بغداد شدند، علىرغم هشدار خواجه نصيرالدين طوسى و رفتار خردمندانه و ملايم ابنعلقمى، هم سنّىهاى بغداد را قتل عام كردند و هم در كرخ كشتار نمودند و چون اوضاع مقدارى به روال عادى بازگشت، ابنعلقمى در مقام وزير مغولان در بغداد اقامه نماز جمعه را متوقف ساخت و در مدرسهاى كه براى شيعيان كرخ بنا كرد، اين مراسم را برپا مىكرد و موفق شد كه بسيارى را از كشته شدن توسط مغولان نجات دهد. ابنعلقمى كوشيد تا از طريق ملايمت و مدارا، مغولان را از خوى وحشىگرى و شرارت بازدارد و همين نرمش وى در برابر اين قوم خشن و سنگدل باعث شده تا مورخان سنى مذهب، موضعگيرىهاى او را ناشى از اعتقادات شيعىاش بدانند و برخى از آنان ادعا كنند كه ابنعلقمى مىخواسته با فراهم آوردن زمينههاى زوال عباسيان، شاخهاى از علويان را كه در كرخ ساكن بودهاند به حكومت برساند. 1
مورخان منصف، با بررسىهاى واقعبينانه و به دور از تعصبهاى افراطى، سقوط بنىعباس و تهاجم مغولان به كرخ و بغداد را در عواملى جستوجو كردهاند كه به عملكرد خلّفاى عباسى مربوط است. آنان تأكيد كردهاند كه تكيه عباسيان بر عناصرى غير عرب در بهكارگيرى افراد براى مشاغل حساس، باعث دشمنى اعراب گرديد. همچنين رفتار و كردار بنىعباس علىرغم ادعاى مسلمانى، كاملا استبدادى، زورمدارانه و جفاكارانه بود. سوء تدبير، عياشى و خوشگذرانى، مالياتهاى كمرشكن، تفرقه انداختن ميان طوايف مسلمان، بر مخالفان عباسيان افزوده و اين معترضان در امور كشورى و لشكرى كارشكنى مىكردند 2
اين وضع آشفته باعث گرديد كه بزرگترين كانون علم و فرهنگ مسلمانان يعنى بغداد از هم فرو بپاشد و دانشگاه بزرگ شيعه را در كرخ به نابودى بكشاند؛ به گونهاى كه علماى