83بىشك جناب نجاشى و شيخ طوسى در صدد شمارش تمام كتابهاى ابنقولويه نبوده و تنها خواستهاند نمونههايى از تأليفات او را برشمرند. خود شيخ مىگويد: «ابن قولويه تأليفات فراوان دارد و ما در فهرست خود، نام بعضى از آنها را آوردهايم» . 1
كرامتى از شيخ
كرامتى از شيخ
جناب قطب راوندى در كتاب «الخرائج والجرائح» كرامتى را از ابنقولويه نقل كرده و گفته است:
از جمله معجزات امام صاحب الزمان (عج) قضيهاى است كه از ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولويه روايت شده است. وى گويد: در سال 339 كه قرامطه، حجرالاسود را به جاى خود برگرداندند، آهنگ خانه خدا كردم. چون وارد بغداد شدم، تمام همت من اين بود كه خود را به مكه برسانم و كسى را كه حجرالاسود را نصب مىكند، ببينم؛ زيرا در آن ايام شنيده بودم كه قرامطه حجرالاسود را ربودهاند و پيشتر خوانده بودم كه تنها حجت زمان، آن را در جايگاهش قرار مىدهد. همچنان كه در زمان حجّاج، امام زينالعابدين (ع) آن را به جاى خود بازگرداند.
در اين ميان به بيمارىاى سخت مبتلا شدم و نتوانستم به مقصود خود برسم. از اين رو، شخصى به نام ابنهشام را مأمور كردم و نامهاى مُهر شده به او دادم و رهسپارش نمودم. در آن نامه مدت عمر خود را سؤال كرده بودم كه آيا با همين بيمارى از دنيا مىروم، يا نه؟ به ابنهشام گفتم كه بايد اين نامه را به كسى برسانى كه حجرالاسود را در جايگاهش قرار مىدهد و جوابش را برايم بياورى.
ابنهشام گويد: چون به مكه رسيدم، پولى به خادمان خانه خدا دادم تا مرا در جايگاهى قرار دهند كه بتوانم به خوبى و از نزديكى صحنه قرار گرفتن حجرالاسود را ببينم و اينكه در ازدحام جمعيت، مردم را از من دور كنند. لحظه موعود فرا رسيد. هر كسى به حجرالاسود نزديك مىشد و مىخواست آن را در جايش بگذارد، موفق نمىشد و سنگ قرار نمىگرفت. در اين هنگام، جوانى گندم گون و خوشسيما پيش آمد و سنگ را در دست گرفت و آن را در جاى خود نشاند. چندان كه گويا هرگز از جاى خود بيرون نيامده بود. صداى شادى و خوشحالى مردم به هوا برخاست. آن جوان از مسجد بيرون رفت