67را كه ميبينيد، از سه مرحله حكايت ميكند: يكى آن وقتى كه آقاى بروجردى در اوج قدرت است؛ يك متر پايينتر آقاى بروجردى از دنيا رفته و جمعيت فراوانى دارند ايشان را تشييع ميكنند و دو متر پايينتر خود آقاى بروجردى خوابيده و همه آنها از بين رفتند، مگر اينكه كارى براى خدا كرده باشند.
فرهنگ زيارت: خاطره اى از سفرهاى عتبات داريد كه قابل ذكر باشد؟
آيتالله مؤمن: سال 1342 كه مشرف شده بودم، خدا رحمت كند آقاى انصارى قمى را كه دو برادر بودند شبيه هم. اينها هر طلبه جديدى كه از ايران به عراق ميرفت، آنها خيلى به او محبت ميكردند. حالا ما قمى هم كه بوديم، يك نامه هم برده بودم كه يكى از دوستان داده بود به يكى از اين برادران انصارى. فكر ميكنم همان ديدار اولى كه داشتيم، توى صحن مبارك حضرت على (عليه السلام) بود. پشت سرمان تقريباً قبر مرحوم آقاى نائينى قرار داشت. آقاى انصارى گفت: يك قضيهاى را ميخواهم براى شما بگويم كه آقاى خويى به من گفته. گفته است كه به حق صاحب اين قبر (ظاهراً منظورش حضرت امير (عليه السلام) بود) بعد از مرحوم مقدس اردبيلى (يا عالم ديگرى كه نام برد و الان درست يادم نيست) كسى را به زهد و عبادت آقاى مرحوم شيخ انصارى سراغ ندارم و بعد از مرحوم شيخ انصارى، من (يعنى آقاى خويى) كسى را به زهد و عبادت و تواضع مرحوم شيخ محمدحسين اصفهانى صاحب حاشيه بر كفايه كه بسيار آدم عارف و شايستهاى بوده سراغ ندارم. از خصوصيات مرحوم شيخ محمدحسين اين بود كه در ايام ماه مبارك رمضان در خانه افطار ميكرد و بعد مشغول خواندن قرآن ميشد و از اول قرآن ميخواند تا بعدازظهر روز بعد يك ختم قرآن را تمام ميكرد و عصر كه ميشد ميآمد به حرم حضرت امير (عليه السلام) براى زيارت. روبهروى حضرت امير زيارت امين الله را ميخواند و برميگشت منزل.
سيد جمالالدين گلپايگانى كه از مراجع زمان آقاى بروجردى هم بود، منتها زودتر از دنيا رفتند، يكى از دوستان ما آنجا درباره ايشان ميگفت كه آقا سيد جمال ميگفت: من وقتى به وادى السلام ميروم، همين علمايى كه قبلاً بودند، همدوره بوديم و زودتر از ما از