139بر زيارت آنها ثواب بسيار و اجر بيشمار و فوايد عظيمه مترتّب است.
ثقةالاسلام كلينى در «كافى» به سند معتبر از حبۀ عرنى نقل كرده كه گفت:
با حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) به پشت كوفه رفتم. چون به صحراى نجف رسيدند، ايستادند؛ گويا با جماعتى مخاطبه ميكردند. من نيز در خدمت آن حضرت آنقدر ايستادم كه خسته شدم. پس نشستم، به اندازهاى كه از نشستن هم ملالى به هم رسانيدم. باز برخاستم و ايستادم تا خسته شدم و باز نشستم تا دلتنگ شدم. پس برخاستم و رداى خود را جمع كردم و عرض كردم: يا اميرالمؤمنين! ميترسم بر شما كه از بسيارى ايستادن، به زحمت بيفتيد؛ ساعتى استراحت فرماييد. پس رداى خود را انداختم كه آن حضرت بر روى آن بنشيند. فرمود: «اين ايستادن نيست، مگر براى سخن گفتن با مؤمنى يا انس گرفتن با مونسى» . عرض كردم: يا اميرالمؤمنين! ارواح مؤمنين چنين است؟ فرمود: «بلى، اگر پرده از پيش ديدۀ تو برداشته شود، هرآينه خواهى ديد ايشان را كه گروه گروه و حلقه حلقه نشسته و با يكديگر سخن ميگويند.» عرض كردم: بدنند يا روحند؟ فرمود: «روحند و هيچ مؤمنى نميميرد در بقعهاى از بقعههاى زمين، مگر آنكه به روحش ميگويند به وادى السّلام ملحق