127ما نميرسد. اين مشكلات باعث شده كه اين منحرف، به ماندن در عراق طمع نمايد.» 1
آنگاه سيد در آخر كتاب «الصدقة والهبة» مينويسد:
اين كتاب در هفدهم ماه جمادىالاولى سال 1226 به پايان رسيد؛ در حالى كه لشكر وهابيها به شهرهاى عراق حملهور شده و در حلّه و نجف و كربلا مصيبتهاى فراوان به بار آورده و تعداد كثيرى از زائران و رهگذران را كشته، به غارت و آتش زدن كشتزارها اقدام نموده، و ما در نجف همچون محاصره شدهها به سر ميبريم. اين بنده از كار نگارش كتاب خود، با وجود حال نامساعدى كه وجود دارد، علاوه بر بيمارى خود و مريضى فرزندم دست برنداشتهام، «والحمد لله رب العالمين» . 2
اين تمام يادداشتهاى سيد جواد عاملى در كتاب «مفتاح الكرامه» به خط خودش بود و غرض از يادآورى اين مطالب آن است كه بگويم در آن هنگامۀ غارت و فساد و گشتار، جز شهر نجف، ديگر شهرهاى عراق در امان نبودند و هرچند كه اهالى نجف از ترس و اضطراب و تشويش خاطر سهمى داشتهاند، اما به بركت والد بزرگوار