83آن را پختند؛ اما از آن جا كه براى برنج روغنى نداشتند، ناچار با پيه و دنبهاى كه براى ساخت شمع بود، روغنى به دست آوردند و روى پلو ريختند. بعضى از اين خوراك تناول كردند و عدهاى امتناع نمودند؛ زيرا گفتند اين غذاى اعيان است و به مذاق ما خوش نمىآيد. آنها مدتها با فقر دست به گريبان بودند و بر اين وضع صبر كردند و ناملايمات را پشت سر نهادند تا به درجات عالى و مقامات والاى علمى رسيدند. 1سيد هادى حسينى خراسانى در اينباره نوشته است: سيد زينالعابدين طباطبايى حائرى مىفرمود: در ايّام طلبگى و تشرّفم به نجف اشرف، من و آقاى شيخ عبدالحسين شيخالعراقين و آخوند ملا على كنى در يك حجره در مدرسه زندگى مىكرديم و همگى در نهايت فقر و فاقه به سر مىبرديم. 2
با وجود اين مشكلات و روبهرو شدن با انواع تنگدستىها و محروميت از كمترين امكانات در ضمن تحصيلات، در پيشرفت علمى و فكرى او خللى به وجود نيامد و او از تلاش و جدّيت در فراگيرى علوم اسلامى باز نماند و در همه حال شكرگزار خداوند بود و اينگونه تنگناها را آزمون الهى مىدانست و با جان و دل پذيراى روزهاى سخت و دردآور بود و اين مقطع از دوره سازندگى و رشد را با تمام تلخىها سپرى كرد؛ ايامى كه به حق مشقتزا و طاقتفرسا بود.
مورد وثوق امير كبير
در سال 1264 قمرى، ناصرالدينشاه، پس از مرگ محمدشاه قاجار، به تدبير ميرزا تقىخان اميرنظام كه پيشكار او بود، با لشكرى آراسته به سوى تهران رهسپار شد و در حالى كه شانزده ساله بود، بر تخت سلطنت نشست. وى اميرنظام را به لقب «اتابك اعظم» ملقّب كرد و او را به صدراعظمى خويش برگزيد. اميركبير يكى از بزرگترين رجال سياسى ايران در دوران قاجار و بلكه در تاريخ ايران است. وى پس از سركوبى دشمنان داخلى و آرام كردن اوضاع آشفته كشور به لقب «امير كبير» ملقّب گشت. وى در سه سال و سه ماه وزارت خود به قدرى در تأمين امنيت، گسترش عدالت و اقدامات اصلاحى مفيد از خود لياقت و شايستگى نشان داد كه تا آن زمان در طول تاريخ ايران كمتر نظيرش را مىتوان سراغ گرفت. 3
در همان روزگارى كه اين صدر اعظم صالح، پىگير برنامههاى خود بود، شيخ عبدالحسين به تازگى به تهران آمده بود. همانگونه كه اشاره كرديم، وى هنگام ورود به مركز سياسى