154هنگام ورود قافله به شهر كربلا، نرسيده به دروازه قديم، بانو ديولافوا صحنۀ جالبى مشاهده مىكند:
عدهاى سنگتراش كه كارشان صيقلزدن سنگها و نوشتن روى آنهاست، سنگهايى را آماده كرده، به مشتريان پيشنهاد مىكنند. گاه نيز پيرامون تشييع كنندگان يك جنازه را كه از راههاى دور آمدهاند، مىگيرند و با اصرار از آنها مىخواهند سنگى را انتخاب كنند و بخرند. چون بر سر قيمت توافق كنند، سنگتراش، نام مردۀ ايشان را بر سنگ حك مىكند و كار به اتمام مىرسد.
مردم كربلا از ورود مادام ديولافوا كه غربى و مسيحى است، همچون ديگر بيگانگان، به حيطۀ حرم جلوگيرى مىكردند و آنان مجبور بودند براى مشاهدۀ حرم امام حسين (ع) و برادر بزرگوارش جناب عباس بن على (ع) خود را به پشت بام خانههاى نزديك به حرم برسانند.
از آنچه در سفرنامه اين جهانگرد آمده، اصرار وى براى ورود به حرم و ديدار نزديك از مزار و بارگاه حسينى بسيار مشهود است. بدين جهت به ديدار كنسول ايران در عراق مىروند و از او كه مردى گشادهرو و خوشمشرب است، مىخواهد تا اين امكان را برايش فراهم نمايد؛ اما اين كار شدنى نيست و براى ملاحظۀ مردم، چارهاى جز همان راه معمول وجود ندارد: مشاهدۀ بارگاه از نزديكترين خانهها، آنهم به اين شرط كه براى دفع شك و شبهه، كلاههاى مخصوص تركى بر سر بگذارند. البته خانم ديولافوا هرگز راضى به بر سرنهادن آن كلاه نمىشود و نقل اين ماجرا در سفرنامه ديولافوا بسيار به مذاق تركها ناخوش آمده، از آن به بدى ياد مىكنند.
ديدار گرترود بيل از كربلا
در سال 1909 «گرترود بيل» 1بانوى شرقشناس و مشهور انگليسى، از راه حلب وارد كربلا شد و پس از دوازده روز اقامت و گردش در اين شهر، از طريق «مسيب» روى به سرزمين بابل نهاد. آنچه افزون بر گزارشهاى معمولى از ديدهها و شنيدههاى سفر او جلب توجه مىكند، نگاه عميق و ديگرگون اين گردشگر به مظاهر مقدس و تاريخى شهر كربلاست:
بقعۀ حسينى نمايانگر واقعهاى دردناك است كه پرده از شهادت مظلومانۀ حسين بن على (ع) برمىدارد و زيارتگاه او را در طول تاريخ، سرزمين مورد توجه و