108شاعر معروف عصر قاجارى، كه به زبان فرانسوى نيز مسلط بود و به «حِسان العجم» شهرت داشت، قصيدهاى بلند با 53 بيت در مدح اميركبير سرود و در يك بيت آن اينگونه به توبيخ حاج ميرزاآقاسى پرداخت:
«به جاى ظالمى شقى، نشسته عادلى تقى، كه مؤمنان متقى كنند افتخارها» .
وقتى امير اين قصيده را شنيد، برآشفت و گفت: تو كه تا ديروز در مدح او مىگفتى، امروز كه او عزل شده، ظالمش مىخوانى و مرا مدح مىكنى؟ ! پس فردا كه من نيز بركنار شوم، به توبيخ و سرزنش من هم خواهى پرداخت. بعد دستور داد حقوق او را قطع كردند. قاآنى پيشتر، حاج ميرزا آقاسى را «قلب گيتى» ، «انسان كامل» و «خواجه دوعالم» خوانده بود. چند روز گذشت و بعضىها وساطت كردند و امير او را بخشيد، اما به شرطى كه كتابى را در مورد كشاورزى از زبان فرانسه به فارسى ترجمه كند. 1
جالب است كه وقتى اميركبير مورد غضب شاه قرار گرفت و بركنار شد، قاآنى شعر ديگرى سرود و او را «خصم خانگى» و «اهرمنخو» و «بدگوهر» ناميد.
يكى ديگر از كارهاى مهم امير، جمع كردن بساط بستنشينى بود كه البته اين حركت اصلاحى، موجب نارضايتى اندكى از آخوندهاى دربارى گشت. از سالهاى بسيار دور برخى از امامزادهها و اماكن مذهبى، خانه مجتهدان بزرگ، مسجد شاه تهران، حتى اصطبلهاى شاهى و در اين اواخر برخى از سفارتخانههاى خارجى در تهران پناهگاه ستمديدگان و مظلومانى به شمار مىآمد كه براى گريز از بىقانونى و بىعدالتى به اين مكانها پناه مىبردند تا حق و حقوق خود را از ظالمان بستانند و از ظلم و جور آنها در امان باشند؛ اما به تدريج همين آيين بستنشينى، وسيلهاى براى بعضى بىعدالتىها و سوءاستفادهها شده بود؛ چنانكه افراد فاسد و ظالم براى فرار از قانون و رهايى از اجراى عدالت و تطهير جنايات خود، بست مىنشستند و اين هرگز با اهداف و آرمانهاى امير سازگارى نداشت. 2
البته او اين اقدام تاريخى را با هماهنگى برخى روحانيون پرنفوذ انجام داد تا بتواند در مقابل مخالفت برخى ديگر مقاومت نمايد. وقتى مقدمات كار آماده شد، سال 1266 قمرى فرمان شكستن بستها و پايان دادن به بستنشينى را رسماً صادر كرد.
برخى افراد ناآگاه يا مغرض، اين كار اميركبير را نقد مىكنند؛ در حالىكه بستنشينى