95هفته پس از اتمام درسها، به اتفاق شيخ حلى غذاى خود را در خانه سيد ميرعلى بخورند و مايۀ تسلاى خاطر وى شوند كه البته نشستى علمى و ادبى نيز به شمار مىآمد، همراه با بحث و بررسى پيرامون مسائل فقهى و اصولى و ادبى و بيان نكتههاى اخلاقى و پندآموز. 1اين جمع نُه نفره، عبارت بودند از:
سيد ابراهيم شبر (متوفاى 1378) ؛ شيخ حسن بهبهانى (متوفاى 1362) ؛ شيخ حسين حلى (متوفاى 1394) ؛ سيدعلى بحرالعلوم (متوفاى 1385) ؛ شيخ كاظم عليح؛ شيخ محمدجواد حجامى (متوفاى 1376) ؛ شيخ حسين جواهرى (متوفاى 1389) ؛ شيخ محمدحسين مظفر (متوفاى 1381) ؛ شيخ موسى جصانى (1360) ؛ سيد ميرعلى ابوطبيخ (متوفاى 1361) .
شيخ حسين حلى در حق دوستان خود بسيار وفادار بود و هميشه از آنها به خير و نيكى ياد مىكرد و بر دورىشان تأسف مىخورد. اين وفادارى به دوستان شيخ خلاصه نمىشد و خانواده و فرزندان آنها را نيز شامل مىشد. . در رشد علمى و فرهنگى فرزندان و دوستان خود سخت مىكوشيد و از آنها دستگيرى علمى و اخلاقى و ادبى مىنمود. فرزندان سيد على ابوطبيخ معترفند كه اگر از فضل و ادب و علمى بهرهاى دارند، نتيجۀ بذل توجه شيخ حسين حلى است.
تواضع
بزرگ و كوچك مورد احترام و تكريم شيخ حلى بودند و مقامات و موقعيتهاى اجتماعى افراد، در چشم ايشان جلوهاى نداشت و معتقد بود كه شرافت شخص است كه يك مكان يا موقعيت را ارزش مىبخشد يا برعكس، از ارزش مىاندازد. خود از آيتالله شيخ محمدعلى كاظمى، يكى از شاگردان ميرزاى نائينى شنيدم كه به پدرم مرحوم سيدعلى بحرالعلوم مىگفت: «به رفيقت شيخ حسين بگو وقتى وارد مجلس مىشود، در جايى كه بالاى مجلس برايش تدارك ديدهاند بنشيند، نه پايين و دم در. اين تواضع بيش از حدّ او ما را دچار اضطرار مىكند؛ زيرا چون نمىخواهيم از او پيش باشيم و احترامش را به خود لازم مىدانيم، ناچاريم از جلسه بيرون برويم و پشت سر او قرار بگيريم. لااقل به خاطر ما، دست از اين كار بردارد» .
اينگونه تواضع و خاكسارى را ما تنها در پيامبران و رسولان و اوصيا و انسانهاى برگزيدهاى همچون شيخ حسين حلى سراغ داريم و بس.