94شدن به مظاهر و مقامات دنيايى كه اغلب مردم خواهش آن دارند، بر حذر باشد و از دورويى و رنگ عوض كردنهاى دور از حقيقت انسانى و خود را به جهات دنيايى، به تكلف و ظاهرسازى زدن، بپرهيزد.
در امور مالى بسيار حساس و دقيق بود و از هر كسى قبول نمىكرد. روزى يكى از ثروتمندان خدمت ايشان رسيد و مبلغى هنگفت به عنوان هديه تقديمشان نمود؛ اما شيخ امتناع كرد و آن را به صاحبش بازگرداند. علت را كه پرسيديم، فرمود: «اموال اين شخص شبههناك است و من نمىخواهم به آتش آن، خود را بسوزانم» .
كرامت و بخشش
كريم بودن صفتى است انسانى كه صاحب خود را به مقامات والا مىرساند و اين جايگاه را در ميان خانواده و بستگان و ديگر مردمان حفظ مىكند. يكى از طلاب مىگويد: براى بحث در يك مسئله فقهى به خانه شيخ حسين حلى رفتم. در ميان اسباب و اثاث خانه نشسته بود و چون مرا ديد، با تواضع و روى گشاده به استقبالم آمد. پس از بحث، با هم راهى حرم اميرمؤمنان (عليه السلام) شديم. در ميان راه، يكى از خادمان حرم به همراه شخصى ديگر به خدمت شيخ رسيد. آن شخص خود را به شيخ معرفى نمود و پاكتى پر از دينار به ايشان تقديم كرد و رفت. پس از دقايقى، همان خادم آمد و از شيخ خواست تا مقدارى از محتويات پاكت را به او بدهد. شيخ پرسيد: تو نيازمندى؟ گفت: به جدم رسول خدا، آرى. شيخ پاكت را با هرآنچه در آن بود به خادم داد و ذرهاى از آن را براى خود برنداشت. من متحير ماندم؛ زيرا چند روز پيش از اين، فرزند شيخ از پدر تقاضاى پول كرده بود تا براى خانهاش چيزى ضرورى بخرد و شيخ گفته بود كه هيچ در بساط ندارد.
دوستان و همنشينان شيخ
دوستان و همنشينان شيخ حسين حلى، همچون خود او مردمانى گزيده، اهل علم و ادب و فضل بودند و محبت و دوستى صادقانه از ويژگىهاى بارز آنان بود. اين جمع، از دوران جوانى و طلبگى تا زمان پيرى، يكسره پيوندشان برقرار بود و به وفادارى، هيچكدام ديگرى را تنها نمىگذاشت و عقد اخوت و دوستى نمىگسست. نقل است كه مرحوم سيد ميرعلى ابوطبيخ به بيمارى روماتيسم مبتلا و خانهنشين گرديد. دوستان بنا مىگذارند چهارشنبه هر