33حركت به سوى سير و سلوك و رسيدن به خداوند متعال است و به گونهاى عمل شده است كه تمام قواى روحى و نفسانى و طبيعى انسان در اين برنامهريزى سيرو سلوك، همه به سوى خداى متعال و توسل به حقيقت ذات ربوبى پرودگار باشد و به تعبير ى كه نقل كردهاند كسانى كه «ذوالابصار النافذه» در حقايق و معارف بودند، غايت سير و سلوك خود را رسيدن به جامعيت و كامل بودن قرب الهى در همه مراحل ذكر مىكنند و در نهايت هم با لسان قال و حال همواره مىگويند:
«مَا شَاءَ اللهُ كَانَ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُنْ» و حتى در سير و سلوك و حركاتشان جز تعظيم و تقديس قدرت پرودگار و دور بودن از نواقص و خضوع، چيز ديگرى مدّ نظرشان نبوده است و اگر هم در بعضى عبارات فرمودهاند:
«الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِن»
1
ميزان سلاح مؤمن به شناختن دعا و نوع دعاى اوست و اينها همه براى آن است كه سير و حركت عارفان و شخصيتهاى ممتاز براى درك محضر ربوبى از اين مسير است؛ لذا حقيقت زيارت در عبارتى كه از امام رضا (عليه السلام) نقل شده، زيارت الله است. در روايت آمده است
: «أيّما مُؤْمِنٍ زَارَ مُؤْمِناً كَانَ زَائِراً لِله»
2
اصل زيارت، زيارت خدا و قرب و منزلت نزد حق تعالى است؛ لذا اين قرب، قرب به خداست و به هر حيثيتى هم زيارت حاصل شود، در نهايت همان است كه انسان مىگويد : (هُوَ اللهُ الَّذِى لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يسَبِّحُ لَهُ مَا فِى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ) 3و همه چيز را