168بعد وارد بعقوبه (شهرى در حوالى بغداد كه به دليل خرما و مركّبات مشهور بوده است) شده، چون بند و چادر نيامده بود و منزلى معيت نشده بود، به اصرار ميرآلاى در منزل حاج علىآقا قائممقام فرود آمديم. در اين سفر از گدا و درويش و ساير اصحاب تكدّى رفتارها ديدم كه اگر بخواهيم شمّهاى از طرز تكدّى آنها و خدمههاى آنها عرض نمايم، كتاب مبسوطى خواهد شد. امّا بعقوبه مكانى خرّم است. از هر نوع فواكه و مركبات وافر دارد؛ خصوصاً نارنج، ليمو و اقسام خرما. در طرف مغربش شط است و طرفين شط، باغات بىحساب دارد و از بركت [وجود] زوّار روزبهروز آبادى آنجا در تزايد است. قائممقام ماليات آنجا را گزاف حكايت كرد. در قمريه، دوفرسنگى بغداد، طليعۀ فجر مانند تيغ جهانگشايش از نيام ظلام [تاريكى] شب برآمد و چون اشعه عدلش روى گيتى را به تابش و روشنى مسخر نمود، دعاى سلامتى وجود مباركش را به اداى فريضۀ صبح، از مركبان فرود آمده، غبار فرسودگى را به آب وضو زدوده، دوگانه فجر بهجاى آورده، اول ما يرى (نخستين چيزى كه مشاهده گرديد) آيات سبعالمثانى تجلى فرمود و قبلۀ هفتم در نظر آمد. طرفين دجله از انبوه نخيلات و اشجارسپهر خضر است كه آفتاب و ماهش دو گنبد منوّر شمسين والقمرين المعصومين موسى بن جعفر و محمد بن على است. در اين هنگام بارهاى خشت [طلايى] مبارك رسيد. از آنجا اصحاب استقبال رسيدند. تشريفات استقبال جناب نامقپاشا [كارگزار عثمانى] هم بلافاصله رسيد. از قبر ابوحنيفه الى آستان ملايك پاسبان كاظمين عليهماالسلام در دوجانب و از دو طرف شيعه و سنى، سپيد و سياه، اناث و ذكور در خارج و داخل بغداد بر سر برجهاى قلعه و بام سرايهپاشا و ميدان درب سرايه و قهوهخانهها و قراولخانههاى دو جانب و. . . تا كنار دجله و روى جسر بغداد و بغداد كهنه و صحراى كنار دجله فيمابين بغداد و آستانه مقدسه كاظمين عليهما السلام از هر نوع و هرجنس بر دوش يكديگر برمىآمدند، زبان به تهنيت گشوده داشتند، از جايى كه مستقبلين رسيدند، تا دروازه كاظمين چهارصد [رأس گوسفند] قربانى كردند. 1