13نابارور قرار دادند و به بركت آن قلم، خرما به بار نشست! 1همچنين نمونههاى بسيار و غير قابل انكارى از تبركجويى به عالمان برجسته سنى در دوره حيات ايشان گزارش شده است؛ آن هم در دورهاى كه عالمان سلف بر تثبيت سنت و محو بدعت اصرار داشتند. ذهبى وقتى از امام حديث ابنحمامى (م 618 ق) ياد مىكند، او را «ناصر السنه و قامع البدعه» مىنامد و به اين نكته نيز اشاره دارد كه مردم به او تبرك مىجستند. 2ابوعلى مسكويه رازى از تبركجويى مردم به خليفه سليمان بن عبدالملك (م 99 ق) ياد مىكند و مىگويد كه او را «مفتاح الخير» مىناميدند. 3ابنجوزى از تبركجويى مردم به ابنحلاج (م 528 ق) ياد مىكند. 4سمعانى از ابوبكر دلغاطانى مروى (م 488 ق) ياد مىكند كه مردم در دوره حياتش به او تبرك مىجستند. 5همو وقتى به تبركجويى مردم به ابوالقاسم تفكرى زنجانى (م 470 ق) اشاره مىكند، مدعى است كه علاقهمندان به بوسيدن دست او، بيشتر از شيفتگان به بوسيدن حجرالاسود است. 6ابنكثير از ابواسحاق شيرازى (م 476 ق) ياد كرده؛ به گونهاى كه مردم به او و حتى مركبش تبرك مىجستند و چهبسا خاك زير مركب او را برمىداشتند. 7در دوره حيات أبواسحاق جبينانى (م 499 ق) و حمّاد بن عمّار بن هاشم (م 432 ق) و عيسى بن عبدالله كردى (م 540 ق) أبوالثّناء زيتونى (م 573 ق) علما و مردم به ديدارشان مىشتافتند و به آنان تبرك مىجستند. 8ابنحماد حنبلى هم به تبرك جستن مردم به احمد برداسى حنبلى (م 554 ق) و تقىالدين جمّاعيلى حنبلى (م 600 ق) و محىالدين قوجرى حنفى (م 931 ق) در دوره حيات اشاره دارد. 9