108عبدالله بن يزيد قيسى 1روبهروى باب قبله مسجد كوفه و يكى هم در محله كناسه و ديگرى در منطقه ثويه 2و. . . . بدين ترتيب مدفن اميرمؤمنان (عليه السلام) بر عموم مردم پوشيده ماند و به غير از فرزندان و خواصّ اصحابش، كسى از آن خبر نداشت. 3
سابقه نداشت كسى از كوفيان و كوفهنشينان در منطقهاى به جز «ثويه» تدفين شود. ثويه در آن زمان بيابانى در بيرون كوفه بود. به نوشته سيّد بن طاووس: اميرمؤمنان (عليه السلام) دشمنان سرسختى داشت و ممكن بود مقاصد سوئى در سر بپرورانند به همين دليل مراسم تشييع و تدفين، پنهانى انجام شد. 4
كارهايى كه دشمنان حضرت در تخريب شخصيّت اميرمؤمنان على (عليه السلام) و ياران باوفايش انجام دادند، بر هيچكس پوشيده نيست. اين وقايع مدتى پيش از شهادت همسرش فاطمه زهرا فاطمه سلام الله عليها آغاز شد و چند سال بعد، با توطئه قتل عثمان در يومالدار سال 35 هجرى و رسيدن حضرت به خلافت، به اوج خود رسيد. در ماجراى كشته شدن عثمان، على (عليه السلام) را مقصّر اصلى و بلكه قاتل معرفى كردند؛ با اينكه حضرت به فرموده خويش دورترينِ اشخاص به آن فتنه بود. 5
دشمنان جنگ جمل و صفين و نهروان را به راه انداختند. در نهروان گروهى به نام خوارج عليه اميرمؤمنان (عليه السلام) شورش كردند و همقسم شدند كه با على بجنگند و كينه و دشمنى و سبّ اميرمؤمنان را از فرايض دينى خويش برمىشمردند. خوارج حتى به ياران حضرت هم رحم نكردند. تعدادى از آنان را دستگير و شكنجه كرده و برخى را به شهادت رساندند؛ مانند فجايعى كه در مورد ابنخباب و همسر آبستنش مرتكب شدند؛ شكمش را دريدند و جنينش را بر سر نى كردند. 6آنان با قصد تقرّب به خدا و با نيت عبادت، اين جنايات را مرتكب مىشدند و به هيچ صراطى مستقيم نبودند و به هيچ نصيحتى گوش نمىدادند.
خوارج، اميرمؤمنان على (عليه السلام) را سبّ مىكردند، با اين توجيه كه او به سبب قبول حكميّت، كافر شده! حكميّتى كه خودشان به زور شمشير، حضرت را به پذيرش آن مجبور كرده بودند؛ 7درحالى كه عذر شرعى اميرمؤمنان در قبول حكميت، مانند عذر شرعى پيامبرصلى الله عليه وآله در پيمان بنىقريظه بود. 8
پس در مقابل كسانى كه چنين عقيدهاى دارند و تدينشان را در دشمنى با حضرت مىبينند، چگونه مىتوان مرقد مطهر امام را از دستاندازى و اهانت در امان دانست و از احتمال جسارت و نبش قبر آسوده بود.