202خروجىدارد. اولى به جايى مىرود كه محل غسل اميرالمؤمنين (ع) است. تختگاهى سنگى ساختهاند و بالايش نوشتهاند: محل غسل. دو طرف آن هم جاى نشستن امام حسن و امام حسين (ع) است كه همه را با كاشى نوشتهاند. آدم كاشىها را كه مىبيند، فكر مىكند واقعا از لحاظ تاريخى اينها درست است. خروجى بعدى هم اندرونى بوده است. چاه آبى هم هست كه آب آن را با دلو مىكشند و مىفروشند. مىگويند اينجا محل زندگى خانواده حضرت بوده است. چند اتاق كوچك در گوشه و كنار هست.
اصلا نمىدانم اينها درست است يا نه، اما به هر حال خانه حضرت بايد چنين جايى بوده باشد. هر كس در اين خانه قدم بگذارد، مخصوصا اگر دفعه اولش باشد، اشكش جارى مىشود. زن و مرد همه داخل اين خانه رفتوآمد مىكنند. طبعا در زمان كثرت مسافر، اينجا با ازدحام جمعيت و دشوارى رفتوآمد و زيارت مواجه مىشود. نماز مغرب و عشاء را در همان خانه خوانديم و بيرون آمديم. اين مطالب را بعد از نماز در همان خانه و كنار جايى كه آن را محل غسل حضرت مىدانند نوشتم.
از آنجا بيرون آمده، قدمزنان به سمت ماشين برگشتيم. عازم مسجد سهله شديم كه آن هم مسدود بود و هيچ نشانى از اينكه باز شود، در كار نبود. نوشته بودند كه به دليل تعميرات، مسدود است.
هنگام قدم زدن در كوفه، همهاش در فكر كوفه قديم بودم. شايد اسم كوفه بيش از هر شهرى در تاريخ طبرىآمده باشد. اين نشان از آن دارد كه اين شهر چه اندازه در حوادث صدر اسلام از جايگاه بالايى برخوردار بوده است. از خود مىپرسيدم كه محل قبيله كنده كجا بوده؟ مذحج چطور؟ يا حمراء كوفه در كجا ساكن بودهاند؟
سفر مجدد به كربلا
صبح روز يكشنبه ساعت 5/5به سمت كربلا حركت كرديم. بناى ما اين بود تا ظهر در آنجا بمانيم و براى ناهار به نجف برگرديم. ابتدا به ساختمان « شبكة كربلاء المقدسة » 1رفتيم. اندكى بعد آقاى سيد عباس شهرستانى هم آمد. صحبتهاى متفرقهاى شد. من برخى از سايتها را نگاه كردم. صحبت ما درباره تصور فعلى عراقىها از ايران و انتظاراتشان بود. ايشان گفت: البته فضاى نجف و كربلا با جاهاى ديگر فرق دارد. مردم مىدانند كه ايران در