198بود در اين قبيل مطالب هم دستى دارد. چاپ پنجم اين كتاب توسط دارالهلال (گويا در قم) منتشر شده و حاوى بسيارى از پرسشهاى تاريخى و اعتقادى و پاسخ به آنهاست. در برخى از موارد مىتوان گرايش معتدل اين مرجع تقليد عالم تشيع را به دست آورد؛ از جمله بحث مفصلى است كه درباره صحابه، مواضع آنان و نيز مواضع اهل بيت و شيعيان نسبت به آنان آمده است.
آقازاده ايشان حجتالاسلام والمسلمين سيد رياض حكيم در ايران است. آقازاده ديگر همانجا بود كه ايشان را هم زيارت كرديم. آيتالله حكيم فارسى مىفهميد، اما عربى حرف مىزد. بسيارى از خاندانهاى عرب نجف هم فارسى مىدانند؛ چون گاه زنهاى ايرانى همسر و يا خادمه آنها بودهاند و يا به بچههاى آنها شير مىدادهاند. بسيارى از آنها هم فارسى را از طلبههاى ايرانى ياد گرفتهاند. تكليف بازارىهاى كربلا و نجف هم معلوم است؛ جز اينكه بسيارى از آنها اصلا ايرانى بودهاند. دفتر آقاى حكيم بسيار پر رفت و آمد بود؛ در حالى كه در دفتر آقاى فياض خبرى نبود. روشن است كه آقاى حكيم عراقى است و طبيعى است كه رفت و آمد بيشترى داشته باشد.
در ميهمانى استاد آيتالله قرشى
ظهر براى ناهار مىبايست خدمت آقاى باقر شريف القرشى مىرفتيم. ابتدا به محل كتابخانه ايشان كه نزديك حرم مطهر بود رفتيم. از تأخيرى كه كرده بوديم، شرمنده شديم. پيرمرد تمام اين مدت، منتظر مانده و خسته شده بود. كتابخانه امام حسن مجتبى (ع) در سال 1993 زمان صدام تأسيس شده است؛ اما به تازگى در زمين جديدى ساختمان تازهاى براى آن بنا شده و حتى زمينى هم خريدارى شده تا به آن افزوده شود. ساختمان چندين طبقه داشت و ايشان مىفرمود كه بيش از يكصدهزار جلد كتاب دارند. بيشتر چاپهاى قديم نجف و مصر را آنجا ديديم. خريد زمين كنار كتابخانه با كمك قابل ملاحظه مقام معظم رهبرى به انجام رسيده و ايشان خود به آن تصريح كرد.
پس بازديدى سريع از كتابخانه، به منزل ايشان كه در حىّ العلماء است آمديم. نام اين محل از زمان حسن البكر درست شده است. سفره جانانهاى پهن شده بود و همه جور غذايى در آن يافت مىشد. براى من كه اين چند روز درد معده داشتم، نگاه به آن حسرتآميز بود؛ اما به قاعده «قدر مقدور» بهره بردم.