135قتل و غارت كند. او لشكرى جرّار و عده و عُدّه بسيار با خود آورده و اكنون از شام بيرون آمده است.
كميل در جوابش نوشت: مكتوب تو به من رسيد و مضمون آن معلوم گرديد. در اين كار بسيار تأمل كردم. رأى من بر اين قرار گرفت كه به يارىات بيايم.
كميل تصميم گرفت در اين ماجرا جلوى تجاوز و خونريزى عبدالرحمن را بگيرد و با پيروزى بر وى، آزردگى امام خود را از حادثه قبلى جبران كند و اگر هم به شهادت رسيد، رستگارى بزرگى را نصيب خويش گرداند. پس «عبدالله بن وهب الراسبى» را در هِيت جانشين خود قرار داد و چهارصد سوار نيز در اختيارش گذاشت و از هِيت بيرون آمد؛ در حالى كه چهارصد سوار با خود همراه ساخته بود. او به سوى نصييبن آمد و به شبث بن عامر پيوست و با يكديگر براى دفع شرارتهاى عبدالرحمن حركت كردند. كميل در طول مسير به شيوهاى كاملاً تاكتيكى عمل مىكرد، تا اينكه باخبر شد عبدالرحمن از «رقّه» به سوى «رأس العين» در حال حركت است و مسيرش به سوى «كفر ثوثا» (كفر قوتا) مىباشد و لشكرى آراسته و مجهز از اهل شام نيز با اوست. كميل به سوى او رفت و با خواندن رجزهايى بر ايشان يورش برد. از هر دو سو براى درهم شكستن سپاه ديگرى حمله مىشد. «عبدالله بن قيس» و «مدرك بن بشير العنترى» دو نفر از ياران كميل كشته شدند و از قواى عبدالرحمن هم عدهاى به قتل رسيدند. سرانجام اين نبرد با پيروزى افتخارآفرين كميل و شبث انجاميد و لشكريان شام رو به گريز نهادند و عبدالرحمن فرمانده