129
امام على (ع) در سرزمين انبار
انبار كه فرهنگ و تمدن شاهان ايران بر آن حاكم بود، نه تنها از نظر نظامى قدرت دفاع خود را از دست داد، بلكه از نظر اجتماعى و اخلاقى نيز مضمحل شده بود؛ از اين رو مردم در برابر جاذبه دين اسلام و نگرش ضدطبقاتى اين آيين، مقاومتى احساس نمىكردند؛ بلكه درست در آن چيزى را مىيافتند كه قرنها به بهاى رنج و مشقت مشتاق آن بودند. اما اسلام به آنان نويد رهايى از دوزخ طبقاتى ساسانى را مىداد. نويدهاى قرآنى و زمزمههاى محمدى، مرهم زخم زنجيرهاى اسارت و فريادهاى فروخفتهشان بود. اگر هم در هنگام فتح انبار و شهرهاى پيرامون، مقاومتهايى در برابر مسلمانان صورت مىگرفت، تلاشهاى مذبوحانه فئودالها، بقاياى تيولداران، مرزبانان، اسپهبدان و دژخيمان براى حفظ باقى مانده سلطه رو به زوال خويش بوده است. 1
دهقانان انبار كه تجملپرستى، اشرافىگرى، زورگويى و تهديدهاى حاكمان خود را مىديدند و هنگام عبور شهرياران از شهرشان، تا اعماق روحشان ذليل و تحقير شده بودند و بزرگانشان بايد در مقابل ايشان سر بر خاك مىنهادند، هنگام عبور حضرت على (ع) از ديارشان و موقعى كه آن امام از سرزمين حجاز به سوى شام و عراق مىرفت، اين رهبر عالىمقام و بافضيلت و كرامت را بسيار بىپيرايهتر از آنچه خود مىخواستند و آرزويش را در دل داشتند، زاهد و سادهزيست يافتند.