94ى
زگرد هم در برابر شور و شوق فاتحان از خطر مصون نبود. 1
نقش سلمان در فتح مدائن
با سقوط مداين، عظمت و جلال خاندان كسرا يكسره درهم ريخت و هرگونه مقاومت جدى و مؤثرى را كه امكان داشت در برابر مسلمانها روى دهد، از ميان بُرد. در واقع اين فتح، از پيروزى قطعى ايمان و عدالت بر ستم و فساد حكايت داشت: غلبه نهايى قناعت و سادهزيستى و وارستگى بر خودخواهى، جاهطلبى و تجملپرستى. اين فتح چنان شگفتانگيز و حيرتافزا رخ داد كه به نظر مىرسيد نصرتى آسمانى بوده است. رزمندگانى كه جاى خسروان و مرزبانان پرشكوه و جلال ساسانى را مىگرفتند، مردم سادهزيست و بىپيرايهاى بودند كه جز جبروت حق تعالى نمىديدند و از هيچ قدرتى نمىهراسيدند. اين گونه زندگى، در ديده مردمى كه هزينه تجمل و شكوه شاهان ساسانى را با تحمل رنج و فشار و شكنجه مىپرداختند، به اسلام و مسلمين ارج فراوان اعطا مىكرد. در روزگارى كه مردم ايرن شاهان خود را تا درجه خدايان مىپرستيدند و با آنها از بيم و آزرم رويارو نمىشدند و اگر نيز به درگاه مىرفتند، پارچهاى در روى مىكشيدند؛ چنانكه در آتشگاهها رسم بود، با رهبر و فرمانده خويش در نهايت سادگى سلوك مىكردند. 2
در فتح مداين نبايد نقش سلمان فارسى را فراموش كرد. هنگامى كه مسلمانان وارد مداين شدند و قصرها را يك به يك مىگشودند، نگهبانان يكى از قصرها در برابرشان مقاومت كردند. در اين كاخ سرداران چابك و نيرومندى بودند كه نمىخواستند به سادگى تسليم شوند. سلمان نزد آنان رفت و به زبان پارسى خطاب به ايشان گفت: انسان تا زمانى با جان و مال خويش مىجنگد كه رهايى يابد؛ در حالى كه براى شما نجاتى نمىبينم؛ زيرا كسرا در مقابل ارتش اسلام عقبنشينى كرده و متوارى شده است و بر مقر