159روزى از ذكر حضرت محمد (ص) در انجيل و وصيت عيسى (ع) به اطاعت او سخن گفتم؛ انكار اين خبر كرده، جواب را به هفته آينده حواله [دادند]. روز موعود اقرار خبر كرد و انجيل قديم كه مضمون آيه كريمه 1در آن مندرج بود، برآورد و به من نمود. گفتم: چرا اطاعت امر انجيل نمىكنيد؟ پاسخ داده شد: گمان كنم اين الفاظ از الحاق قيصر روم است كه بعد از شيوع اسلام مايل آن مذهب شده بود. گفتم: چه خواهى گفت در اخبار كتب كه مقوّى (مؤيد) خبر مذكور و عدم الحاق آن است و آن اينكه در زمان حيات محمد (ص) ، چون با نصارى گفتوگو به ميان مىآمد و حضرت محمد مىفرمود: من آن احمد موعودم كه عيسى به شما وصيت من اطاعت كرده است، نصارى انكار اصل خبر نمىكردند، بلكه مىگفتند: تو آن شخص موعود نيستى و ما وجود او را منتظرانيم. خنديد و گفت: مگر تو به انگلند (انگلستان) آمدهاى تا همه آرا از مذهب قديم (مسيحيت) بگردانى؟ (روىگردان كنى) . 2
وى درباره رذايل مردم انگلستان مىنويسد:
1. عدم اعتقاد ايشان به مذهب و معاد، با آنكه از مخالفت قانون ترس تمام دارند. همين كه فرصت (دستدرازى) به مال كسى به وجهى يافتند، درنمىگذرند؛ 2. غرور ايشان به سبب ملاحظه قوت و موافقت بخت؛ 3. كثرت محبت ايشان به زر و امور دنيوى است كه چون موجب بسيارى از صفات ذميمه (از قبيل بخل و عدم آزادگى و گران جانى) است و در حالت ضعف، اثرهاى بد خواهد رسانيد؛ 4. طلب آرام و فراغ دوستى (راحتطلبى و تنپرورى و سستى) ؛ 5. زودرنجى و نزكت طبع و عدم تحمل حركت يا سخن مخالف مزاج از ديگرى؛ 6. كثرت صرف اوقات به خواب و لباس پوشيدن و خود را آراستن؛ 7. كثرت حاجات و علايق ايشان و تهيه اسباب زندگى به قصد لذتها؛ 8. گريختن دختران ايشان با ياران، قلّت عصمت و حياى زنان و مردان ايشان و افراط در شهوترانى. 3