158گشت و در حالى كه از ذوق شعر، شيوه مردمداراى و محفلآرايى نيز برخوردار بود، تيزهوشى، زبانآورى و موقعشناسى او نيز در آثارش جلوهگر است و همين مزاياست كه در جوانى راه شهرت را پيش پاى او هموار ساخت و مقدمات صعودش را از پلههاى ترقى فراهم گرداند. ديرى نگذشت كه كمپانى «هند شرقى» كه از نيمه قرن هجدهم ميلادى بازوى استعمار انگليس در امور سياسى هند بود و بهويژه براى نواحى مسلماننشين اين منطقه و دولت مقتدر اسلامى عثمانى مشكلمىآفريد، درصدد برآمد تا از استعدادها و توانايىهاى اين مسلمانزاده شيعه بهرهبردارى كند و بدين ترتيب ميرزا ابوطالب مدتى گرفتار دسيسههاى اين كمپانى استعمارى گرديد؛ همان تشكيلاتى كه آتش فتنه و آشوب را در هند برافروخت و جنگهاى داخلى را به وجود آورد و سرانجام نيم قرن پس از مرگ وى هند در شمار مستعمرات انگليس درآمد.
اگرچه حيلهگران انگليسى دامهايى براى او به وجود مىآوردند و از او مىخواستند براى تأمين منافع بريتانيايى كبير تلاش كند و حتى چندين ماه متوالى را در اروپا روزگار گذراند، اما به لطف خداوند و بصيرتى كه اين كارگزار مسلمان داشت، نه تنها فريفته وسوسه غربىها نشد، بلكه از زرق و برقهاى ظاهرى و توأم با فساد و ابتذال شهرهاى اروپايى ملول گرديد و در هفتم صفر 1217 قمرى عزم بازگشت از اروپا كرد و در 15 ربيع الثانى 1218 به كلكته رسيد و گزارش سفر خود را به رشته تحرير درآورد. 1
نگرشهاى انتقادى
از مواردى كه مىتوان با تأمل در آن، بصيرت و سازشناپذيرى و عدم شيفتگى وى را نسبت به فرهنگ فاسد غربى دريافت، موقعيتهايى است كه به مثابه ميدانهاى آزمايش برايش پيش مىآمد و با سلامتى از آنها عبور مىكرد. نگرش انتقادى او به افكار و بينشهاى افراد غرق گرديده در تمدن مادى غرب، از ايستادگى او بر سنتهاى دينى و بومى حكايت دارد كه به مواردى اشاره مىشود.
چون شخصى خواهد كه فراميسن (فراماسون) گردد، او را به لُژ برند و اشارات آموزند و از او عهد و سوگند گيرند. مراهم تكليف كردند، ]برخلاف ديگران] عُذر خواستم و قبول نكردم. 2
در سفرنامهاش مىنويسد: