151
مرگ با نام
محمد خسرو نژاد
اى كه دلها همه از داغ غمت غمگين است
وى كه از خون تو صحراى بلا رنگين است
نرود ياد لب تشنهات از خاطرهها
هركه را مىنگرم، از غم تو غمگين است
جان ز كف دادن و تسليم به ظالم نشدن
آرى آرى، به خدا همت عالى اين است
جان به قربان تو اى كشته كه خود فرمودى
مرگ با نام به از زندگى ننگين است
هر كه از صدق و صفا دست به دامان تو زد
عزت هر دو جهانش به خدا تأمين است
چه كنم گر نكنم گريه به مظلومى تو
گريه آبى است كه بر آتش دل تسكين است
تا منظم به جهان گردش ليل است و نهار
تا منوّر به فضا مهر و مه و پروين است
بر تو و بر همه ياران شهيد تو درود
كه ز خون شهدا عزت دين تضمين است
پشت حصار حرم
مجتبى طهمورثى
دل، پشت حصار حرمت خستهترين است
در سايه ديوار تو بنشستهترين است
بگشا گره از بال فرو بسته پرواز
كاين خيل كبوتر به تو دلبستهترين است
سازى است شكسته، دلِ آيينه تباران
بنواختهاى آنچه كه بشكستهترين است
عمرى است كه در ديده ما شور فرات است
تا ديده به تاريخ تو پيوستهترين است
پيشانى عشاق تو را مهر تو مُهر است
اين نقش جبينى است كه برجستهترين است
نذرت چه كنم؟ غير نفسهاى بريده
تا هست در اندوه تو بگسستهترين است