21حسين، دو سرور جوانان اهل بهشت هستند».
ايشان در جاى ديگرى هم مىفرمايند:
حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ أَحَبَّ اللهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً. 1
حسين از من است و من از اويم. خداوند دوست دارد كسى را كه حسين را دوست داشته باشد.
همچنين در روايتى آمده كه روزى پيامبر (ص) ، امام حسين عليه السلام را در دامن گرفته بود و با او بازى مىكرد و او را مىخنداند. عايشه گفت: «شما چقدر به اين طفل دل بستهايد و به او توجه مىكنيد؟» حضرت فرمود: «واى بر تو! چگونه او را دوست نداشته باشم و به او دل نبندم، در حالى كه او ميوه دل من و روشنى چشم من است...». سپس حضرت، ثواب زيارت سيدالشهداء را بعد از شهادت ايشان به نود حج با عمره از حجها و عمرههاى خودش رساند. 2
ه) سخنانى از امام حسين عليه السلام
امام حسين عليه السلام در عرصه سخنورى بسيار توانا بود؛ تا جايى كه از رهگذر بلاغت اصيل و فصاحت ژرف و بيان ناب خود بود كه توانست گوشها را به حقيقت بنوازد و دلها را به دست آورد. برترين گواه اين مطلب، خطبههاى نغز و بىنظير ايشان است كه آكنده از معانى ژرف انسانيت و فرهمندى است و به روشنى از توانمندى شگفت آن حضرت خبر مىدهد. 3 اينك به چند نمونه از آنها اشاره مىكنيم:
1. النَّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ