40پيامبر(ص) اعتراض آشكار و بىمورد دارد. با اين وجود، در مورد كسى كه نماز مىخواند، زكات مىپردازد، روزه مىگيرد، حج مىگزارد، حلال خدا را حلال مىداند و حرام او را حرام مىشمارد و در برابر قول و فعل و تقرير پيامبر(ص) تسليم است، چه مىتوان گفت؟
آرى! درباره كسى كه به وسيله محبت خدا و ولايت اهلبيت(عليهمالسلام) اميد به رحمت خدا و شفاعت او دارد و به قرآن و عترت تمسك جسته و به «
حبل الله » پناه آورده و دوستدار ولى خدا است، چه مىتوان گفت؟ اگرچه قاتل پدر او باشد و دشمن دارد دشمن ولى خدا را، گرچه او از عزيزان و خانواده او باشد؟
بوقهاى تبليغى مسموم
بخارى درباره بيعت و اتفاق بر عثمان و ماجراى ضربت خوردن عمر، ضمن حديث مفصلى نقل مىكند:
عمر به ابن عباس گفت: ببينيد ضارب من چه كسى بود؟ ابن عباس تحقيق كرد و اطلاع داد، ضارب غلام مغيره بوده است. عمر گفت: همان مرد صنعتگر؟
ابن عباس پاسخ داد: آرى! همان مرد!
عمر گفت: خدا او را بكشد، من كه دستور كار خيرى به او داده بودم و حال الحمدلله كه خداوند قتل مرا به دست كسى قرار نداد كه ادعاى مسلمانى داشت!
آرى! ابن عباس! هميشه تو و پدرت مىخواستيد كه افراد عجمى در مدينه زياد باشند! ابن عباس گفت: اگر مىخواهى آنها را به قتل برسانيم!
عمر گفت: خلاف مىگويى. پس از اينكه افراد، شهادت به زبان جارى كردند و به قبله شما نماز گزاردند و حج انجام دادند، چگونه مىشود آنها را كشت. 1