11
ديباچه
اسلام آخرين و كاملترين دينى است كه افزون بر جنبههاى فردى بشر، به جنبههاى اجتماعى او نيز توجه كرده است و به دنبال ايجاد وحدت و انسجام در بين امت اسلامى بوده است. چنين ماهيتى از اسلام، دشمنان سلطهگر را به واكنش واداشته است تا از هر وسيلهاى براى حذف اين رقيب قوى، از صحنه مبارزه، استفاده كنند تا با ايجاد تفرقه و تشتّت به مقاصد شوم خود دست يابند.
در طول تاريخ، سياست كهن و مؤثر «تفرقهبينداز و حكومت كن»، مدنظر دشمنان اسلام بوده است و براى توجيه و عملى شدن آن، از روشهاى مختلف استفاده كردهاند كه مهمترين آنها عبارتند از: تحريف در متون دينى، انحراف در تفسير و تحليل تاريخ اسلام، تكيه بر ويژگىهاى قومى و قبيلهاى، تقويت تعصبهاى مذهبى و ايجاد فرقههاى انحرافى و افراطى؛ مثل وهابيت.
در اين بين، برخى حكمرانان سرسپرده كشورهاى اسلامى، براى حفظ تاج و تخت خود در كشورهاى اسلامى عامل استعمار بوده و زمينههاى تفرقه را تشديد مىكردند. در كنار تأثير غيرقابل انكار حكمرانان فاسد، شايد مهمترين گزينه انحرافى در وحدت امت اسلامى - كه نقش بسيار تخريبى دارد - تكفير برخى گروههاى