105آنجا مىگذشتند را غارت مىكردند. زمانى كه رابغ به سبب توقف كاروانهاى حج در آن، آباد شد، مردم آن منطقه شهر قديمى خود را رها كرده و به رابغ مهاجرت كردند؛ بهطورى كه آن منطقه از سكنه خالى شده و رو به ويرانى گذاشت. اولين كسى كه از ويرانى اين نقطه آگاه شد و آن را در معجم البلدان خود بيان كرده، ياقوت حموى، در آغاز قرن هفتم هجرى است. وى مىگويد: «در زمانى پيش از او، مردم آنجا را ترك كردهاند و اين منطقه رو به ويرانى گذاشته است». جهانگردان مغربى و مصرى تصريح كردهاند كه مسير آنها از رابغ بوده و هنگامى كه در محاذات جحفه بودهاند، احرام حج بستهاند؛ يعنى جحفه به عنوان ميقات، متروك بوده است و ميقات محسوب نمىشده است. لكن مسئله شگفتآور اين است كه وقتى جاده را مىبينى، به نظر مىرسد گويا هنوز زمان زيادى از متروك شدن آن نگذشته است؛ چون بستر آن بهطور واضح به چشم مىخورد كه با سنگريزهها و شنهايى فرش شده است. اين وضعيت بهطور واضح در گردنه المشلل و در گردنه عَزْوَرْ در شمال جحفه به چشم مىخورد. شايد حاجيان ترك و شامى تا زمان عثمانى هنوز از اين جاده رفت و آمد مىكردهاند.
يادآورى خاطرات گذشته
در برابر قصرى كه مردم به آن قصر علياء مىگويند و شهرت آن فراگير است و كسى را نمىيابى كه آن را نشناسد، ذهن من به 30 و اندى سال پيش بازگشت و خاطرات دوران 5 سالگىام را هنگامى كه از مقابل اين قصر عبور كرده بودم، دوباره به ذهنم آورد. پدر من دره اين سرزمين را ترك كرد و به ياد آوردم كه هندوانه در اين سرزمين فراوان بود. سرزمينى كه امروز در آن جز جنگلهاى المرخ و الاراك نمىبينم.