100ابن طامى از خانوادههاى با ريشه، قبيلهاى اصيل است كه قدمت آن از خانواده آلمبيريك بيشتر است و معاصر خانواده العسوم است كه اميران آن رقباى العسوم شدهاند و گفته شده كه ابن عسم، امير حرب، در گذشته با ابن طامى در امور جنگ با قبايل مجاور مشورت مىكرد. قدرت اين خاندان به حدى رسيد كه براى سازش و تبانى با حسين بن مبيريك، امير رابغ مبلغ هنگفتى را كه دولت براى حسين بن على فرستاده بوده را به عنوان مواجب به عربهايى كه به صف سربازان آنها پيوستهاند، پرداخت كرد. گفته شده كه اين مال به اندازه 7 مطيه طلا بوده و سهم حسين بن مبيريك از اين مال، يك مطيه بود. اما قدرت اين خاندان به تدريج رو به كاهش گذاشت؛ بهطورى كه امروز چيزى از آن باقى نمانده است. و النشمى چيزى به ارث نبرده است. او به من گفت كه به استقبال امير جديدى كه به جاى او براى النُّويبَع تعيين شده، مىرود و اميدوار است كه به عنوان يك كارمند، با حقوق ماهيانه به كار گرفته شود.
الجُحفَه 1
النشمى را تنها گذاشتم، درحالىكه ساعت دهونيم بود و آسمان همچنان صاف و زيبا مىنمود و وزش نسيمهاى سرد، در انسان نوعى سستى و رخوت به وجود مىآورد. از رابغ به سوى جحفه به راه افتادم. از راهى كه آمده بودم، به سمت جنوب حركت كردم و بعد از هفت كيلومتر راه جحفه به سمت شرق جدا شد. اين مسير در دشتى ساحلى پيش مىرود و هيچ نشانهاى غير از كوههاى پراكندهاى كه در فاصله زمينهاى هموار و پست آنجا به چشم مىخورد، در آن وجود ندارد. در برابر خود، سنگلاخها و زمينهاى سخت را ديدم كه مشخصترين آنها