33نمايند؛ چون به خوبى مىدانستند كه بدون اين مهم، ادامه اشغال ممكن نخواهد شد. آنان از راههاى مختلف وارد شدند تا اين مرجع بزرگ را به تصور باطل خود تطميع كنند و با خود همراه سازند؛ ولى هرگز نتوانستند.
سر رونالد استورز يكى از عوامل سياسى انگليس كه اطلاعات فراوانى پيرامون شرق و كشورهاى عربى داشت و مشاور سياسى برجستهاى به شمار مىآمد و به زبان عربى هم كاملاً مسلط بود، در سال 1917 ميلادى (1336 قمرى) براى ديدار با آيةالله سيد محمد كاظم يزدى وارد نجف اشرف شد. او از اين ديدار چنين نقل مىكند:
«. . . روز بيستم ماه مه سال 1917، ساعت دو و چهل دقيقه بعد از ظهر از كوفه به نجف آمديم. پس از كمى استراحت در هواى خشك زيرزمين كليددار حرم، ساعت پنج بعد از ظهر به اتفاق «كاربت» يكى از مأموران كميسارياى انگليس در بغداد، براى ملاقات سيد محمد كاظم يزدى كه كلامش از عراق تا اصفهان نافذ است، حركت كرديم.
ايشان چندان احساس خوبى نسبت به ما نداشت. حتى هديهاى را كه به مبلغ دويست ليره قبلاً به او تقديم شده بود، قبول نكرده و آن را برگشت داده بود. كاربت اين مرتبه مأموريت داشت كه با مبلغ هزار ليره به او نزديك شود. با نااميدى كه بتواند سيد را مجبور به پذيرفتن اين مبلغ بنمايد، از من خواهش كرد كه در اين كار به او كمك و همكارى بكنم. من با كمال احتياط اعلان آمادگى كردم و پاكت محتواى اسكناس را در جيب خود گذاشتم و به اتفاق او به طرف منزل سيد شتافتم.
چند دقيقه در حياط منزل منتظر شديم. بعد طلبهاى موقر به جايگاه او رفته و ورود ما را خبر داد. سيد كه بسيار پير بود و عمامه كوچك و سياهى بر سر داشت و محاسن و ناخنهايش با حناى قرمز خيلى خوب رنگ شده بود و درخشندگى خاصى داشت، بيرون آمد و با كمال سردى و بىاعتنايى به ما خوشامد گفت و ما را روى حصيرى كه در بيرون اتاق پهن شده بود، نشاند. من متوجه نفوذ زياد و حسن شهرت او بودم. در خطوط صورت او قوه جاذبهاى وجود داشت و در هيكل نحيف و خسته او قدرت و نفوذى خارق العاده آشكار و بيانش بسيار سحرآميز بود. من كمتر در كشورهاى اسلامى نظير آن را ديده بودم.
پس از سلام و تعارفات معمول گفتم: هر فرمايش كه داشته باشيد، انجام آن مورد اطاعت خواهد بود. جواب دادند: به عتبات مقدسه توجه كنيد. تصور كردم منظور ايشان از عتبات مقدسه، آقايان علما و مجتهدان است. بعد لزوم استخدام شيعيان در شهرهاى شيعهنشين عراق را گوشزد نمود و دستور داد كه بايستى دكتر مظفر بيك و جهان بابا دو تن از شيعيان را كه در بغداد توقيف بودند، آزاد