154عمومى و خصوصى نجف ارائه مىدهد و نقش دانشگاه بزرگ نجف را در نشر اسلام، رشد عقلى و تهذيب اخلاقى امّت و پاسدارى از زبان و فرهنگ قرآن كريم در آن دوران سياه نشان مىدهد.
مجلدات ديگر اين كتاب به نگارش زندگىنامه خاندانهاى علمى ساكن شهر نجف كه جوار اميرالمؤمنين (عليه السلام) را براى استمرار پيشرفت علمى و اجتماد فقهى برگزيدهاند، اختصاص يافته است. مؤلف گرامى، خاندانهاى مجاور مولا را به دو گروه بزرگ: علويان و غيرعلويان تفكيك كرده؛ ولى در جلد دوّم و سوّم به زندگىنامه غيرعلويان پرداخته است. اين سه جلد را مؤلف در زمان حيات خويش تكميل كرده و به جامعه علمى دنياى اسلام تقديم داشته است.
بخشى ديگر از پژوهش محقق گرانقدر كه مربوط به علويان بوده، با كمال تأسف ناتمام ماند و در عصر مؤلف به چاپ نرسيد؛ ولى جلد اوّل اين كتاب با استقبال كمنظير چهرههاى علمى و فرهنگى روبهرو شد. عالمانى كه در سرتاسر دنياى اسلام تشنه آگاهى و آشنايى با تاريخ و حوادث اين «بلد امين» و شهر آسمانى بودند، به سرعت نسخههاى كتاب را خريدند. اصرار علاقهمندان سبب شد تا مؤلف مطالب بسيارى بر كتاب بيفزايد و آن را براى چاپ دوباره آماده سازد؛ لكن تقدير الهى چيزى ديگرى بود. مؤلف در حال آمادهسازى مجدد كتاب بود كه اجل محتوم الهى فرا رسيد و نويسنده، چاپِ دوّم كتاب خويش را نديد فانّا الله و انّا إليه راجعون .
وفات مؤلف
مرحوم شيخ جعفر آلمحبوبه، در روز سوّم ماه جمادى الاولى سال 1377 قمرى، بر اثر سكته مغزى در جانب چپ كه از فشار خون ناشى مىشد، از جهان رخت بربست؛ در حالى كه به شدت در پى تكميل