144جان شستن؛ نفاع ميغش را بر زمين و آسمان منّت؛ پشت زمين را از بار رخسار سبك كردن؛ گوش فلك را از ناخوش آواز مشركان رهانيدن؛ معراج قريش در رفعت بسى از عرش بالاتر - اعنى دوش رسول -؛ مهد استراحتش در عزت رهى از كرسى بلندپايهتر - يعنى كنار بتول -؛ كسى كه منصب سليمانيش يافته، ملك سليمان را كجا در نظر مىآورد، و كسى كه به غلامى قنبرش سرافراز گرديده، كيكاووس را از غلامان خود مىشمارد؛ آن پرورش يافته كنار حجر اسماعيل، شفابخش زمزم و شرفافزاى مقام خليل؛ مرهمنِه جراحتهاى سينه رسول؛ ، غمگسار خاطر حزين بتول؛ ضعيفان امّت را پشت و پناه؛ گناهكاران امّت را امّيدگاه؛ شرف اعاظم و اشراف؛ غصن دوحه طيبه عبد مناف؛ اعنى اميرالمؤمنين و امام المتّقين و يعسوب الموحّدين، اسداللَّه الغالب علىّ بن ابىطالب - صلوات اللَّه عليه و على أخيه و زوجه و أولاده الطّاهرين -» تأليف نموده و به «فرحة الغرىّ» موسوم گردانيده و بر اختلافى كه در آن عصر در ميان سنّيان و مخالفان در اين باب بوده و بعضى مىگفتهاند كه آن جناب را در خانه خود مدفون ساختهاند و بعضى در مسجد كوفه و بعضى در قصر الاماره كوفه و بعضى در رحبه كوفه و بعضى از جهّال شيعه و سنّى مىگفتهاند كه در بغداد كهنه مدفون گرديده، پس سيد جليل مزبور كتاب مذكور را براى رفع اين اختلاف تأليف نموده و اخبار متواتره از طرق خاصّه و عامّه و شواهد عقليه و نقليه بىشمار كه دلالت دارند بر آن كه آن وصى و خليفه سيد انام و برگزيده ملك