117كتابخانه مىماندم و از كتابهاى آن استفاده مىكردم.
3. كتابخانهْ شيخ على: فرزند شيخ محمدرضا، از خاندان شيخ جعفر صاحب «كشف الغطاء» . كتابخانهاى است عالى كه فرزند شيخ على، يعنى علامه شيخ محمدحسين آن را در حجرهاى از خانهْ خود جاى داده است.
اولين بار كه وارد نجف شديم، ايشان در ايران بود و كتابخانهاش بسته و كليدش در دست خادم. از خادم خواستيم تا درِ كتابخانه را باز كند. با موافقت او مدتى كوتاه به گشت وگذار در كتابخانه مشغول شديم. در آنجا به كتابى از پدر صاحب كتابخانه بر خورديم به نام «الحصون المنيعة في طبقات الشيعه» در شش جزء كه روى ورقهاى نازك و فرسوده نگارش يافته بود و پى بردن به مضامين آن نوشتهها به سختى امكان داشت.
4. كتابخانه شيخ محمد سماوى نجفى: كه نسبت به ديگر كتابخانههاى نجف، كتابهاى خطى نفيس بيشترى دارد. صاحب كتابخانه در جمعآورى و حفظ و نسخهبردارى از آن نسخههاى نفيس همتى بلند داشته است. در مرتبهْ دوم مسافرت به عراق، روزهايى كه در كوفه سكونت داشتم، هر روز به نجف مىآمدم و تمام روز را در اين كتابخانه به يادداشتبردارى مشغول مىشدم. از جمله نسخههاى خطى اين كتابخانه، ديوان شعر «سري الرفا» و «ديوان عبدالمحسن