31العربيه) 1، خيبر در زمينه فعاليت كاروانهاى بازرگانى، نقش برجستهاى داشت و اين نقش تا ظهور اسلام ادامه يافت. در اين دوران، خيبر با شكوفايى بازرگانى روبهرو بود؛ زيرا كاروانهاى ويژه بازرگانان بزرگ، مانند ابورافع خيبرى، از آنِ خيبر بود كه از سوى او به سرزمين شام فرستاده مىشدند. همچنين يكى از بازارهاى بزرگ عرب به نام بازار نطاه 2 در آنجا برپا مىشد.
بازرگانان خيبر در آن زمان، بهدليل ثروت فراوان، به بانك جزيرةالعرب تبديل شده بودند. مردم اين منطقه، اولين كسانى بودند كه شيوههاى ربا و بهره را در جزيرةالعرب پايهگذارى و ترويج كردند.
سال 273م. حكومت «تدمر» (آخرين حكومت عربى در منطقه شام) به دست روميان سقوط كرد. پس از اين رويداد، روميان و پس از آنها بيزانسىها، در پى برپايى حكومتى ميان مرزهاى امپراتورى خود و جزيرةالعرب بودند تا ميان آنان و جزيرةالعرب حائل شود. قبيله «سليح»، نخستين كسانى بودند كه اين نقش را ايفا كردند. ملكهآنان به نام «ماويه»، پس از وفات همسرش، زمام امور را به دست گرفت و شهرت يافت. نام همسر او در منابع بيزانسى نيامده است؛ اما همين اندازه روشن است كه همسر ماويه، زير نظر امپراتور جوليان(361 - 363 م) كار مىكرد. پس از سليحىها، قبيله غسانىها -تيرهاى از قبيله ازد يمن- بهسوى شام گسيل شدند. مورخان اجماع دارند كه غساسنه، حدود سال 490م. وارد شام شدند و نزديك قبيله سليح و در مرز امپراتورى بيزانس