30سرزمين گسترش يافت. نقشهاى (نگارهها) لحيانى پيدا شده در علا(دادان) - پايتخت امپراتورى ديدان و لحيان- نام شمارى از شهرهاى خارج از قلمرو حكومت آنان را بيان مىكند كه مردم آنجا، ماليات اموال و دارايىهاى خويش را به «ذىغيبه»، معبود اصلى حكومت،مىدادند. ذكر نام اين شهرها بيانگر پهناوربودن قلمرو لحيانىهاست. اين امر موجب مىشد شهروندان ماليات خويش را به معبودشان، ذىغيبه، بدهند. گستره شهرهايى كه لحيانىها بر آنها تسلط يافته بودند، از شمال تا عمان (اردن) و از جنوب تا بدر بود. بر اين اساس، خيبر منطقهاى بود كه مستقيم يا غير مستقيم، زير نفوذ لحيانىها قرار داشت.
پس از سقوط امپراتورى ديدان (دادان) و لحيان، نبطىها نفوذ خود را درون جزيرةالعرب گسترش و الحجر (مدائن صالح) را پايتخت دوم خويش قرار دادند. پايتخت اول آنها، «الرقيم» (سلع - پتراء) بود.
بىترديد خيبر نيز، از الحجر -از شهرهاى مهم تجارى در دوران نبطىها- بهگونهاى بهره مىبرد؛ زيرا برخى از كاروانهاى بازرگانى كه از جنوب جزيرةالعرب بهسوى شمال آن در حركت بودند، از خيبر مىگذشتند. 1 خيبر، در دوره آخرين پادشاه نبطى «رب إل دوم» (70 - 106 م) از انتقال پايتخت نبطىها از «رقيم» به «بصرى» اثر پذيرفت.
پس از كم اهميتشدن راه خشكى بازرگانى (كه جنوب جزيرةالعرب را به شمال پيوند مىداد)، همچنين سقوط نبطىها در سال 106م و چيرهشدن رومىها بر شمال جزيرةالعرب 2 (الكورة العربيه يا القرى