80آيةالله حاج آقا مصطفى خمينى نيز از عالمان و استادان نجف بود كه همواره در مراسم پيادهروى حضورى مستمر و جدى داشت. او مقيّد بود كه در تمام ايام زيارتهاى مخصوص امام حسينعليهالسلام - اول و نيمۀ رجب، نيمۀ شعبان، عرفه و اربعين - پياده از نجف به كربلا برود و در ميان راه، گاهى كف پايش تاول مىزد و زخمى مىشد؛ ولى او باز هم با شور و شوق تمام، به راه خود ادامه مىداد 1 و اصرار دوستان را براى سوار شدن به وسيلۀ نقليه، حتى در قسمتى از راه نمىپذيرفت و چون به نزديك كربلا مىرسيد و نگاهش به گنبد و گل دستههاى حرم امام حسين(عليه السلام) و پرچم سرخ رنگ آن مىافتاد، بىاختيار اشك از چشمانش سرازير مىشد و مصيبت اهل بيت (عليهم السلام) را زمزمه مىكرد و به سر و سينه مىزد و عزادارى و نوحهسرايى مىكرد. 2
وى در اين سفر، بدون اين كه خودش را فرزند مرجع بزرگ تقليد، امام خمينى قدس سره تصور كند، همانند يك طلبۀ ساده، در خدمت همسفران بود و از كمك به آنان، دريغ نمىكرد و در هنگام توقف و استراحت نيز به بحث علمى مىپرداخت.
مرحوم آيةالله شيخ محمدحسن قديرى كه در يكى از سفرها همراه او بود، مىگويد:
«يك بار در پيادهروى از نجف به كربلا، خدمت حاج آقا مصطفى خمينى بودم و وقتى به باغهاى نزديك كربلا رسيديم، شب را آن جا مانديم. دوستان همه دور حاج آقا مصطفى را گرفتند و او صحبت را شروع كرد و بعد بنا شد هر كدام از رفقا در يك رشته از علوم حوزوى، سؤالى بپرسد و وى جواب بدهد. سؤالات زيادى از فقه، اصول، فلسفه، تفسير، عرفان و اخلاق از وى پرسيده شد كه حدود چهار ساعت به طول انجاميد و حاج آقا مصطفى بدون اين كه مطالعه و مراجعه به كتابى كند، همه را كامل جواب داد كه من بسيار متعجب شدم كه او اين قدر با استعداد است». 3
آقاى محتشمى مىگويد:
«در اوقات صبح، ظهر و شام، نماز به امامت آيةالله حاج آقا مصطفى خمينى(ره) اقامه مىشد و شب هنگام، پس از نماز مغرب و عشا، دعاى توسل و زيارت عاشورا خوانده مىشد. اگر شب جمعه در راه بوديم، دعاى كميل و ذكر مصيبت توسط دوستان انجام مىگرفت. از خصوصيات مرحوم حاج آقا مصطفى(ره) اين بود كه هر شب قبل از اذان صبح برمىخواست و به نماز شب مىپرداخت. او بسيار خوش مشرب و خوش مسافرت بود و در سفرها با همراهان دوست و رفيق بود و همواره سعى مىكرد به كسى سخت نگذرد و مواظب بود كسى عقب نيفتد و جا نماند. در جلسات گفت و شنودى كه اغلب شبها رفقاى همسفر دور هم