25
سيرۀ زيارتى امام حسن مجتبى (عليه السلام)
نه تنها ائمه معصوم (عليهم السلام) در زمان حيات خود قبر پيامبر اكرم(صلىالله و عليه وآله)، شهدا و صالحان را زيارت مىكردند، بلكه آن طور كه از احاديث برمىآيد، حتى وصيت و سفارش مىكردند كه پس از شهادتشان نيز - همان طور كه امروز هم بين مسلمانان موسوم است - جنازۀ آنان را براى تجديد عهد با اولياى الهى، كنار قبور آنان ببرند؛ تا با آنان تجديد عهد شود.
1. مرحوم كلينى از امام باقر(عليه السلام) چنين آورده است:
عن محمد بن مسلم قال سمعت ابا جعفر(عليه السلام) يقول: لما احتضر الحسن بن على (عليهما السلام) قال للحسين: يا اخى انّى اوصيك بوصيته فاحفظها، فاذا انامت فهيّئن، ثم وجّهنى الى رسول الله(صلىالله و عليه وآله) لاحدث به عهداً، ثم اصرفنى الى امى فاطمه (سلام الله عليها) ثم ردّنى فادفنى بالبقيع...
1
محمد بن مسلم مىگويد از امام باقر(عليه السلام) شنيدم كه مىفرمود:
هنگامى كه امام حسن(عليه السلام) در حال احتضار به سر مىبرد، به امام حسينعليهالسلام فرمود: اى برادرم! وصيتى به تو مىكنم؛ پس آن را محافظت كن و عمل كن؛ زمانى كه من از دنيا رفتم، مرا مهيا كن (كارهاى غسل و حنوط و غاز را انجام بده) سپس مرا به سوى قبر رسول خدا(صلىالله و عليه وآله) ببر؛ تا با او تجديد عهد كنم و پس از آن مرا به سوى قبر مادرم فاطمه(سلام الله عليها) برده، سپس برگردان و در بقيع دفن كن».
2. شيخ مفيد از زيد مخارقى چنين نقل كرده است:
لما حضرت الحسن(عليه السلام) الوقاة استدعى الحسين(عليه السلام) و قال يا اخى، انّى مفارقك و لاحق بربّى... فاذا قضيت فغمّضنى و غسلنى و كفّنى و احملنى على سريرى الى قبر جدّى رسول الله(صلىالله و عليه وآله) لأجدّد به عهداً ثمّ ردّنى الى قبر جدّتى فاطمة بن اسدسلام الله عليها فادفنى هناك...؛
2
آن گاه كه امام حسن(عليه السلام) در آستانۀ شهادت بود، امام حسين(عليه السلام) را پيش خود خواند و گفت: برادرم! تو را ترك مىكنم و به پروردگارم مىپيوندم... منتظر باش؛ پس وقتى كه از دنيا رفتم، چشمهايم را ببند؛ غسلم ده؛ كفنم كن و جسدم را بر روى تختى گذاشته، به سوى قبر جدم رسول خدا(صلىالله و عليه وآله) ببر؛ تا با او عهدى تازه كنم؛ سپس مرا به سوى قبر مادربزرگم، فاطمه بنت اسد(سلام الله عليها) برگردان و آن جا دفنم كن...».