130
جذبۀ مهر
جواد محدثى
جذبۀ مهر تو آورد مرا بار دگر
غير عشق تو نبوده است مرا كار دگر
هر كه رانيست به دل شور ولايت، برود
بفروشد دل بى مهر به بازار دگر
اين دل سوخته و ديدۀ گريان مرا
نيست جز دست كريم تو خريدار دگر
اى حسين! اى كه بود مرقد توكعبۀ عشق
بر لبم نيست به جز ياد تو گفتار دگر
من كه عمرى است كه به درگاه تو سر مىسايم
نروم از در اين خانه به دربار دگر
زائر كوى حسينيم، خدايا مپسند
در ره عشق گزينيم جز او يار دگر