99كربلاى خون
جواد محدثى
الا. . . اى كربلا!
اى قبلهدلهاى حق جويان آزاده
الا، اى مظهر تابان و جاويد شهادتها
نشان عشق و ايمان و نثار جان
تجلّىگاه شورانگيز فكر امّتى آگاه
سرود ناب آزادى
پيام رادمردان شهيد و درسآموز جهاد و عزّت و رادى
الا. . . اى كربلاى خون!
الا، اى عاقلان، از بادهنابت شده مجنون
الا، اى شوق جانبازان دين را بهترين كانون
تو مغناطيس ميليونها دل روييده از خونى
تو نبض زندگى را بهترين معيار و قانونى
تو از شور حسينى يادگارى، مكتب جاويد ايثارى
مزار پاكبازان، عارفان و جان نثارانى
تو از اميد، سرشارى
تو از اخلاص پربارى.
در حريم تو
حبيبالله بخشوده
زير ايوانت اگر روزى كبوتر مىشدم
آنقدر پر مىزدم در خون كه پرپر مىشدم
آتشم گل كرد و بالم سوخت با پروانهها
كاش چون پروانه در آتش شناور مىشدم
كاش در هنگام توفانِ سياه نيزهها
سرختر از شرم بغضآلود خنجر مىشدم
پرچمى بر شانههاى چاكچاك كربلا
مرهمى بر زخم خونين برادر مىشدم
با برادر گفت زينب كاش بىتو در جهان
مرغ بىپر، باغ بىبر، نخل بىسر مىشدم
در حريم تو كبوترها به باران مىرسند
گر به كويت راه مىبردم، كبوتر مىشدم