94پيام شهداى كربلا
(مهدى بهاءالدين)
در راه دوست كشته شدن آرزوى ماست
دشمن اگر چه تشنه به خون گلوى ماست
گرديم گرد يار، چو پروانه دور شمع
چون سوختن در آتش عشق آرزوى ماست
از جان گذشتهايم و به جانان رسيدهايم
در راه وصل، اين تنِ خاكى عدوى ماست
خاموش گشتهايم و فراموش كى شويم؟
بس اين قَدَر كه در همه جا گفتوگوى ماست
ما را طواف كعبه به جز دور يار نيست
كز هر طرف رويم، خدا رو بهروى ماست
هر جا كه هست روى زمين ارغوان سرخ
آبش ز خون ما، گُلشن از خاك كوى ماست
گر بستهاند مردم ظالم زبان خلق
غم نيست، چونكه غالب دلها به كوى ماست
قربانى اسلام
(ناظرزاده كرمانى)
اى ياد تو در عالم، آتش زده بر جانها
هر جا ز فراق تو، چاك است گريبانها
اى گلشن دين سيراب، با اشك محبّانت
از خون تو شد رنگين، هر لاله به بستانها
بسيار حكايتها، گرديده كهن امّا
جانسوز حديث تو، تازه است به دورانها
يك ره به ره جانان، دادى و خدا داند
كز ياد تو چون سوزد، تا روز جزا جانها
در دفتر آزادى، نام تو به خون ثبت است
شد ثبت به هر دفتر، با خون تو عنوانها
اين سان كه تو جان دادى، در راه رضاى حق
آدم به تو مىنازد، اى اشرف انسانها
قربانى اسلامى، با همّت مردانه
اى مفتخر از عزمت، همواره مسلمانها